این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

دوستان گل و بلبل

دوستان گل و بلبل


در همه دنیا وقتی مردم شلوغ می کنند پلیس سر می رسد، در ایران وقتی پلیس حضور پیدا می کند، مردم شلوغ می کنند، در همه دنیا وقتی ترافیک ایجاد می شود، پلیس برای برطرف کردن آن حاضر می شود، در ایران وقتی پلیس برای کنترل ماشینها حاضر می شود، ترافیک ایجاد می شود.



در همه دنیا وقتی تخلفات مالی اتفاق می افتد، دولت قوانین ضدفساد وضع می کند و با فساد مبارزه می کند، در ایران وقتی سروکله دولت در اقتصاد پیدا می شود، تازه فساد مالی ایجاد می شود. تمام این 37 سال را بگردید، تک تک پرونده های مالی را دنبال کنید، حتی یک پرونده فساد مالی پیدا نمی کنید که بدون دخالت دولت یا حکومت رخ داده باشد.


وزیر اطلاعات خبر داد که : « بیست نفر از مدیران میانی دولت سابق در ارتباط با تخلفات مالی بازداشت شدند.» یعنی کلا همین یک دولت عدالت گستر که هفته ای هفت بار رئیس دولتش دست به جیب بود تا فهرست مفسدین اقتصادی را منتشر کند، مهم ترین دولت تاریخ ایران است که بیشترین فساد مالی را انجام داد.


روحانی گفت: « اگر اطلاعات، تفنگ، پول، سرمایه، سایت، روزنامه و خبرگزاری را همه یکجا جمع کنیم، ابوذر و سلمان هم فاسد می شوند.» تا کسی تصمیم بگیرد با فساد مالی مبارزه کند، بلافاصله مجلس و قوه قضائیه یک برچسب عامل فتنه روی او می چسبانند و طرف را به طرف زباله دانی تاریخ هدایت می کنند، تا کسی تصمیم می گیرد با دزدی و غارت اموال مردم مبارزه کند، بلافاصله همه نمایندگان مجلس و ائمه جمعه گیر می دهند به ساپورت زنان و فاق شلوار مردان و کنسرت موسیقی و تولید فیلم سینمایی و خط قرمز هسته ای و نمی گذارند کسی به فساد مالی رسیدگی کند.


سپاه هم که مثل خرس، منظورم فیروزآبادی نیست، کلا عرض شد، نشسته بالای سر اقتصاد کشور و نفت را دارد تزریق می کند به بدن.


از آن طرف آیت الله خامنه ای گفته است: « چرا اقدام قاطع در مبارزه با فساد انجام نمی شود که نتیجه را مردم به صورت ملموس مشاهده کنند.»


از همان اول که فساد مالی در ایران به پدیده دولتی تبدیل شد، فاضل خداداد سرش از طریق رفیق دوست به بیت رهبری وصل بود، رمضانی که بغل دست بیت رهبری داشت حال پخش می کرد، شهرام جزایری که فقط به شخص جبرئیل و میکائیل رشوه نداده بود و  عظیم ترین فساد مالی کشور هم که در همین دولت احمدی نژاد رخ داده بود.


الآن هم کسی جرات نمی کند دست به مرتضوی فاسد و بابک زنجانی و بقایی و مشائی و رحیمی و جهرمی و غیره بزند.



وقتی خود قوه قضائیه مانع پیگیری پرونده های مالی نشود، چون سیاه نمایی می شود، لابد انتظار دارند دربان مجلس با فساد مالی مبارزه کند. آن مجلس که حداقل صد نماینده اش از مرتضوی پول گرفتند و از هضم رابع هم گذراندند، آن دولت هم که وزرایش با اسم مستعار در حال محاکمه با ریتم اسلوموشن هستند، خود رئیس قوه قضائیه هم که داداشش صاحب پرونده است و مهم ترین قاضی اش یعنی مرتضوی اند خلافکارهای کشور است. یک بررسی ساده بکنی می بینی نود درصد خلاف های مالی را افرادی در قوه قضائیه و مجلس دارند پیگیری می کنند که خودشان آن را انجام دادند.



خدا هنوزم آخرالزمان نشده ؟ اگر نشده یا ما را به جهنمت ببر یا اینان را به بهشت تا دست از سر هم برداریم ...

گفت و شنود



پالتو(گفت و شنود)

گفت: بالاخره بعد از یکسال مذاکرات درباره توافق نهایی، دیروز همان توافق ژنو برای 7ماه دیگر تمدید شد.
گفتم: یعنی 7ماه دیگر تحریم‌ها پابرجاست و پیشرفت فعالیت‌های هسته‌ای ما هم متوقف باقی می‌ماند!
گفت: به هر حال، تمدید 7 ماهه بهتر از «توافق بد» است و نشان می‌دهد تیم هسته‌ای کشورمان به باج‌خواهی آمریکا تن نداده است.
گفتم: ایستادگی تیم هسته‌ای کشورمان قابل تقدیر است ولی مگر نه اینکه «توافق ژنو» را «بد» می‌دانیم که واقعا «بد» هم هست، پس، تمدید 7ماهه آن نیز یعنی ادامه همان «توافق بد»
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو از لپه بدش می‌آمد، در یک میهمانی برایش دلمه بادمجان آوردند، وقتی با چنگال لایه بادمجان را کنار زد و چشمش به لپه درون آن افتاد به میزبان گفت؛ ای فلان‌فلان‌شده، خیال کردی اگر پالتو تنش کنی، نمی‌شناسمش!


راز "آغا" بودن محمدخان قاجار/ چه کسی محمدخان را عقیم کرد؟

راز "آغا" بودن محمدخان قاجار/ چه کسی محمدخان را عقیم کرد؟


اگر به تنها تصویر محمد خان قاجار نگاه کنید، برخلاف تمام شاهان قاجار که یا ریشی بلند و سبیلی مردانه و صورتی فربه، به چهره ای تکیده برمی خورید با چین وچروک های فراوان وفاقد ریش! آیا شاه قاجار مبتلا به بیماری بوده ویا از مشکلی رنج می برد.


در تاریخ آمده است که این چهره مردی است که اخته وآغا بوده است. در کتاب های تاریخ نوشته شده است: آغا محمد خان در سن یازده سالگی به دلیل اینکه چهره جذابی داشت توسط خواجگان حرمسرای عادلشاه - حاکم مشهد- در حال معاشقه با یکی از همسران وی دیده شد و به دستور عادلشاه که از بستگان محمود افغان بود - به روایتی پسر عموی محمود افعان بود - اخته گردید.


اخته کردن یا آغاشدن در تاریخ

Castration اخته کردن به حذف غدد جنسی  اطلاق می‌گردد.در اروپا، آسیا وهند و آفریقا اسیران جنگی و همچنین سربازان را اخته می کردند تا میل بازگشت به خانواده را نداشته باشند.مردان وپسرانی که قرار بود در حرمسراها کارکنند را نیز اخته می کردند و به انها خواجه حرمسرا می گفتند.این رسم در عثمانی و اروپا و ایران متداول بود.


عقده های واخورده محمدخان

در آثار تاریخی آمده است:

انچه درباره آغا محمدخان قاجار واضح است قبل از بلوغ اخته شده بود ولی با آنکه تمایل جنسی نداشته ولی حرمسرای بزرگی داشت و شاید خلق ارام وکمی افسرده او باعث شده او بسیار کتاب بخواند و حتی در ستیزها کتابخانه خویش را با خود می‌برد.او بسیار متعصب وخشک بود و بسیار سنگدل وبی رحم بود وشاید دلیل آن عقده های وا خورده روانی وجنسی هر روز او باشد.


شاید همین اخته بودن باعث فجایع شهرکرمان باشد. در تاریخ اینگونه روایت شده:

در اواخر تابستان همان سال قشون آقا محمد خان به کرمان نزدیک گشت. همه مردم کرمان بر آن عقیده بودند که قشون شاه قاجار در سرمای زمستان کرمان دوام نخواهد آورد و سرانجام مجبور به ترک آن دیار خواهند شد و برای همین هر شب بر بالای ابروج کرمان مردم شعر می‌خواندند و فحش‌های رکیکی نسبت به شاه قجر خطاب می‌دادند و او را مورد تمسخر قرار می‌دادند این فحش ها خان قاجار را خشمگین تر کرد.

وی روزها از ببرون دروازه شهر مردم را تهدید می‌کرد که در صورتی که به این کار ادامه دهند، حمله سختی به آن شهر خواهد کرد و دیگر مثل بار قبل نخواهد بود. آقا محمد خان چنان به خشم آمد که پس از نفوذ به شهر که بر اثر خیانت تعدادی از نگهبانان روی داد، دستور داد که کوهی بلند از چشمان مردم کرمان پیش روی وی بسازند. بدستور وی تمام مردان شهر کور شدند و بیست هزار جفت چشم بوسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت میخواند)همچنین آغامحمدخان سربازان خود را در تجاوز به زنان شهر آزاد گذاشت و جنایتی عظیم را رقم زد. اموال مردم به تاراج برده شد و حتی کودکان نیز به اسارت گرفته شدند.



احمد شاه مسعود ، قهرمانی فرهیخته

احمد شاه مسعود ، قهرمانی فرهیخته 


کشوری که امروزه بعنوان افغانستان میشناسیم ، دیرزمانی نیست که بوجود آمده است .
این کشور که بخش عمده آن از خراسان قدیم تشکیل شده است، همواره جزئی از سرزمین های شرقی ایران قدیم بوده است و بسیاری از فرهیختگان ایرانزمین ، از شعرا و دانشمندان و هنرمندان ایرانی از آن سامان برخاسته اند .
چهره های مشهوری چون مولانا جلال الدین محمد بلخی ، خواجه عبدالله انصاری ، ابوریحان بیرونی و ....
داستان جدایی و تجزیه سرزمین خراسان ، که بدست استعمار روس و انگلیس و با همراهی قبیله ای از قومیت پشتون ، با نام اوغان ، انجام شد ، هرچند تلخ باشد ، به همان اندازه پیچیده و طولانی هست .
بدین سان ، گرگ ها ، در غفلت سلسله های ایرانی ، عمدتا قاجار ، سرزمین های شرقی و شمال شرق ایرانزمین را تکه تکه کرده و دست پلید استعمار ، ایرانزمین را کوچک کرد .
اما تاثیراتی که این تجزیه بر مردم آن سامان گذاشت بسی دردناک تر بود ، تا تاثیرات آن بر تاریخ و فرهنگ کشور ایران
نام افغان ، که از همان نام اوغان بر میاید ، بر سرزمین های شرقی ایران قدیم ، که عمدتا فارسی زبان ، تاجیک نشین هست ، گذاشته شد و نوکران استعمار ، اوغان ها به پاس همکاری با استعمار انگلیس بر اریکه قدرت نشستند ، چنانکه امروز هم نشسته اند .
مرحوم احمدشاه مسعود ، یکی از مردان فرهیخته و باغیرت زمان خود بود که در برابر یورش متجاوزان داخلی و خارجی ، به دفاع از جان و ناموس و فرهنگ خراسان در بند بر آمد و در نهایت در راه رسیدن به اندیشه والای خود که همان بازگرداندن عزت و سربلندی گذشته به آن مردم و آن سامان بود ، به شهادت رسید .
چندی پیش سالگرد شهادت احمدشاه مسعود بود .


آیا میدانستید که فاشیسم پشتونی که در افغانستان قدرت را در چنگال خود گرفته و پانترکیسم ازبکی ( به رهبری ژنرال دوستم ، یکی از جنایتکار ترین چهره های چند دهه گذشته افغانستان ) و وهابیسم عربستان سعودی ( با صرف دلار های نفتی خانواده فاسد آل سعود ) ، دست در دست هم گذاشته و برای شکستن مقاومت ساکنین اصلی خراسان قدیم ( افغانستان کنونی ) ، تاجیک ها ، از هیچ خیانت و جنایتی فروگذار نمیکنند .

شهید احمد شاه مسعود ، روانش شاد باد


شایستن و بایستن

بیشتر ما شاید ریشه ها و شاخه های دو کارواژه ی "شایستن " و "بایستن" را ندانیم، چون از آنها بسیار اندک سود میبریم. در  نگاره ای که برای شما فراهم کرده ام، واژه هایی را که از این دو ریشه پدید میایند 
بهمراه چم انها نگاشته ام. در آن میبینید که واژه هایی همچون " امکان و وجوب"، " ممکن و واجب" یا " جبر و اختیار"، از این دو ریشه پدید میایند که میتوان از آنها بجای همتای پارسی این واژه های تازی ، بویژه درنوشتارهای وابسته به "فلسفه و منطق" سود برد.