این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

ترکی جان انصافت رو عشق است !!!!!!


انصاف کلمه ای بزرگ است به معنای """داددادن, دادکردن, راستی‌کردن , به نیمه‌رسیدن, نیمه‌چیزی‌گرفتن , میانه‌روی""" .


اما گویی آقایان فدراسیون نشین و بالاخص جناب ترکی از این کلمه بویی نبرده اند و در مشامشان چنین بوهایی راه ندارد و گویی اگر وارد شد غسل می کنند و استغفار .



جناب ترکی شما که چندیدن هفته دندان به روی جگر مبارک گذاشته بودی چرا چند روز دیگر نیز جیگرتان را راضی نمی کردید ( مهر ) !!!!


از منظر دیگر گویی آقایان فدراسیون نشین و وزارت نشین (تهرانی های عزیز رو عرض می کنم !) به هر شکل ممکن قصد بردن عروس (جام) را به حجله ( باشگاه های (!) ورزشی (!) فرهنگی (!) پرسپولیس و استقلال ) ی تهرانی ها دارند و در بردن چنین کار ثوابی از یکدیگر سبقت می گیرند و گاها به جاده خاکی می زنند . اخلاقیات را کنار می گذارند و بازی های لیگ برتر استقلال را 120 دقیقه بعد از بازی های سپاهان می گذارند تا استقلالی های گرامی با خیال راحت و قلبی آسوده به سوی کارزار بازی در زمین بروند و بدانند که چه کنند .



خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن ، در این دنیا چه دشوار است ، اما گویی  آقایان ( که وصفشان در بالا آمده ) این انسانیت را فراموش کرده اند ...


واژه ای کوتاه می تواند جواب گوی نا انسانی های این آقایان باشد ، متاسفم ، قهرمانی به هر شکل ممکن لذت بخش نیست .


من از حق خودم نمی گذرم ؛ دنیایی دیگر نیز وجود دارد ...

همان دنیایی که پروردگار بیم و نویدش را داده ...

از الآن به فکر آن روز باشد ...

روزگاری که نه من و نه شما در این دنیا نیستیم و نه من شهروندی(!) ساده ام و نه شما قدرتمندی بالقوه ؛ آن موقع عدالت را نشانتان خواهم داد.


از موضوع نوشته دور نشویم . یکی ازاین آقایان بالا نشین که موضوع نوشته در باب وی است آقای محسن ترکی است . ایشان پس از چند هفته خانه نشینی در حوزه ی فوتبال در بازی ای به کار گرفته شد که از حساسیت بالایی برای تهرانی ها و آقایان بالانشین برخورداد بود . ایشان در این بازی چنان خودشیفتگی خود را به استقلال نشان داد که اگر من جای این باشگاه بودم تمامی نیازهای زندگی وی را از مواد و امکانات لوکس بی نیاز می کردم .


آقای ترکی یک کلام چرا به راحتی یک گل زیبا به استقلال دادی ؟؟؟






مطلب کیانی زاد 1392/02/14

ما ایرانیــــــا ...!

خوووووووب ملتی هستیم، خوووووووب


ما ایرانیــــــا ...!

مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن یارانه است.
چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد!
یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سر تقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم.

آنقدر راحت طلب و بی ارداه ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری، کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد، داروی افزایش میل جنسی و... در دنیائیم.

وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم.

به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم.

برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است.

فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم.

پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند.

در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد.

در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند و یک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جور می کند.

آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود.

حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است.

برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند.

یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم.

برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم.

برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس و هراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست!

روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند.

آب را بر روی دومین دریاچه شور جهان(اورمو گلی) بسته اند و با این کار، آذربایجان و جان 13 میلیون انسان را به خطر انداخته اند(بمب نمک) و ما هنوز منتظریم تا ببینیم فردا چی می شه. معلوم نیست...؟!!!!!؟

عروسی مختلط میگیریم و توش مشروب سرو میکنیم ولی نمیدونم چرا اصرار عجیبی داریم که عروسی تو یکی از شبهای میلاد ائمه برگزار شه!!!
و ...

حرف‌های خسرو معتضد درباره «حریم سلطان»

حرف‌های خسرو معتضد درباره «حریم سلطان»



خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ می‌گوید در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراق‌آمیز است.

به گزارش خبرآنلاین، معتضد در گفت‌و‌گو با خبرگزاری آریا درباره چگونگی توجه به تاریخ در سریال «کلاه پهلوی» و تحریف تاریخ در سریال «سلطان سلیمان» صحبت کرده که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید:

- الان سریالی با نام «معمای شاه» در حال تهیه است که کارگردان از آغاز تا پایان کار از من مشاوره می‌گیرد. با من مشورت می‌کند. هر اشکالی هم باشد وقتی می‌گویم رفع می‌کند. حتی سکانس را هم عوض می‌کند. به نظر من «کلاه پهلوی» از سریال‌های خانگی و آپارتمانی خیلی بهتر است. بالاخره یک دوره از تاریخ مملکتی را نشان می‌دهد، ولی اینکه ما بگوییم چون این سریال در زمان جمهوری اسلامی تهیه شده همه‌اش تحریف است، چنین نیست.

- در سریال «کلاه پهلوی» یک سری تقارن‌هایی هست. مثلا این‌که زنان را کتک می‌زدند، چادر را از سرشان می‌کشیدند. سه جلد کتاب درباره کشف حجاب چاپ شده است؛ این‌که رفتار پلیس با مردم خشن بوده است، وجود دارد، اما به نظر من خیلی قشنگ‌تر می‌توانست باشد. خیلی جامع‌تر و عالی‌تر می‌توانست باشد. به شرط اینکه نویسنده مسلط‌تر بر تاریخ باشد. تاریخ علمی است بسیار گسترده و بسیار عمیق. من وقتی کتاب می‌نویسم، 15 سال بعد یک سند‌هایی منتشر می‌شود که می‌گویم نه این سند‌ها بر سندهای قبلی رجحان دارد. بدون هیچ تعارفی می‌گویم که هر کسی که می‌خواهد فیلم تاریخی بسازد باید مشاور داشته باشد. مشاور لباس، مشاور اجتماعی، مشاور نظامی، مشاور تاریخی هم باید داشته باشد. سریال تاریخی این است.

- الان شنیده‌ام سیروس مقدم می‌خواهد فیلم صدام حسین را بسازد. بنده به ایشان توصیه می‌کنم این کار را با دقت انجام بدهد. زندگی صدام ساختن به راحتی ساختن سریال «پایتخت» و «پایتخت 2» نیست. مطالعات عمیق می‌خواهد. بنده نمی‌خواهم برای خودم شغل درست کنم به اندازه کافی سرم شلوغ است. ایشان باید حتما تمام کتاب‌هایی که در مورد صدام در تمام دنیا، انگلستان، آمریکا، آلمان نوشته شده بخواند.

من برای روزنامه اطلاعات مقاله‌ای درباره صدام می‌نوشتم که به 40 کتاب مراجعه کردم. ایشان کارگردان خوبی هستند سر مردم را گرم کرده‌اند، اما وقتی می‌خواهند فیلم صدام را بسازند دیگر مقدم سریال‌های «پایتخت» نیستند. اگر می‌خواهد فیلم صدام را تهیه کند حتما باید مطالعات عمیقی داشته باشد. من 10 سئوال برای ایشان طرح می‌کنم به عنوان یک دوست نه منتقد و منقد؛ کودتای عراق چه بود؟ عبدالسلام عارف کیست؟ حزب بعث چیست؟ کودتای فوریه 1963 چه بوده است؟ صدام حسین چگونه رقبای خود را در حزب بعث از بین برد؟ اطلاعات ایشان درباره دیدار صدام از مشهد مقدس چه اندازه است؟ نقش صدام در حمله به ایران چه بود؟ خانم ساجده که بوده؟ آیا ایشان همه این‌ها را می‌دانند؟ معلوم است که یک مشاور باید باشد و به ایشان راهنمایی بدهد. من برای خودم نان در تنور نمی‌گذارم. باید با مطالعه کار شود. باید زندگی سری صدام را بخوانند.

- «دوست عزیز ما آقای دری خیلی زحمت کشیده‌اند. 10 سال زمان برای این کار گذاشتند. یک جاهایی داستان باید محکمتر باشد. گفتگو‌ها در برخی جا‌ها حالت نصیحت پیدا می‌کند. جاهایی صحبت‌ها به سخنرانی تبدیل می‌شود. یک جاهایی برای مردم این سئوال بوجود می‌آید که زن‌هایی که رفع حجاب می‌کردند خیلی زن‌های مدرن و متجددی هستند. لباس زن‌ها در این فیلم خیلی زیبا است در حالی که لباس زن‌ها در آن زمان به این زیبایی نبود. همه ما عکس‌هایی از گذشته را داریم. می‌توانیم به آن‌ها مراجعه کنیم. زن‌های ایران اصلا کت و دامن نمی‌پوشیدند. یک مانتوی بلند می‌پوشیدند و کلاه که بر سر می‌گذاشتند به سرشان زار می‌زد. زن‌ها در این فیلم خیلی زیبا هستند کلاه‌های بانو فرح را به سر کرده‌اند. این‌ها مشکلات این سریال است.

- کار کارگردان، صحنه است، فیلمبرداری است، سکانس‌بندی است، میزانسن است و محقق تاریخ باید در کنار کارگردان باشد. به عنوان مثال چند روز پیش موردی پیش آمد که رزم‌آرا را در لباس نخست وزیری نشان می‌داد، من به کارگردان گفتم اصلا رزم آرا در لباس نظامی نبوده و همیشه لباس شخصی به تن می‌کرده. اصلا با او طی کرده بودند که وقتی نخست وزیر شدی باید لباس شخصی به تن کنی.

- دری زحمت بسیاری کشیده ولی می‌توانست خیلی زیبا‌تر این فیلم را بسازد. این فیلم آنطوری که ما فکر می‌کردیم باید جذابیت داشته باشد، نیست. معمولا فیلم باید مخاطب را بکشد. مخاطب باید برای دیدن فیلم له له بزند. مثل سریال خارجی «رکس». من هر هفته منتظر بودم تا دوشنبه شود و من فیلم را ببینم. الان در سریال «حریم سلطان» همه چیز اغراق‌آمیز است. زن‌ها لباس شیک قرن نوزدهم می‌پوشند. زن‌ها تواضع می‌کنند، یعنی وقتی به پادشاه می‌رسند زانوی خود را خم می‌کنند. این کار مربوط به قرن هفدهم و هجدهم بوده است. در آن زمان در ترکیه چنین خبرهایی نبوده است. ولی آن کارگردان چون می‌خواسته کشور خود و ترکیه را دوست داشتنی نشان بدهد تمام این صحنه‌ها را گذاشته است. این فیلم از نظر تاریخی دروغ است. سلطان سلیمان اصلا چنین آدمی نبوده است. این برتری‌نژاد ترک را نشان می‌دهد. شنیدم صحنه‌ای را که مربوط به تبریز است را سانسور کرده‌اند به خاطر اینکه در تبریز 20 هزار نفر را اعدام کرده بود. ولی در فیلم می‌گوید تبریزی‌های عزیز! این‌ها همه پانتورالسیم است.»

- «من آدم حسودی نیستم و کارگردان هم نیستم، از روی دلسوزی می‌گویم که ‌ای کاش کمی عمیق‌تر به تاریخ نگاه می‌کرد. زمان رضا شاه اصلا اتومبیل جیپ اختراع نشده بود. در اراده شهربانی اصلا کسی نمی‌توانست درجه کسی را بکند؟ در این فیلم صحنه‌هایی مثل وبا، قحطی و گرسنگی مردم وجود ندارد. در حالی که در آن زمان مردم در اثر گرسنگی از بین می‌رفتند، اما آدم‌های این فیلم همه سیر و شیک هستند. من امسال کتابی با عنوان «رضا شاه در گذر تاریخ» نوشته‌ام، که خبر از، از بین رفتن مردم از فرط گرسنگی و فقر می‌دهد، اما در این فیلم همه سیر هستند. ما هیچ سندی نداریم که آقای فروغی در آن زمان در ایران کلاه فروخته باشد. من در هنرمندی کارگردان شکی ندارم، اما از نظر تاریخی فیلم ایراد دارد. کار گریم و طراحی لباس در چنین فیلم‌هایی به شدت سخت است. من آدم بی‌انصافی نیستم. گریم بازیگری که در یک آپارتمان است و خیانت کرده قابل قیاس با گریم فیلم‌های تاریخی نیست.»


منبع : تابناک

آیا قومی به نام فارس وجود دارد؟

آیا قومی به نام فارس وجود دارد؟


این روز ها می بینیم که از قومی به نام «فارس» زیاد سخن به میاد می آید و برخی اوقات، عده ای از هم میهنان ما، «فارس» خوانده می شوند.

بیایید به صورت امروزی به قضایا نگاه کنیم و موارد تاریخی را کنار بگذاریم. آیا با توجه به وضعیت اقوام گوناگون در ایران، قومی به نام «فارس» در ایران وجود دارد؟! آیا اینکه در برخی اوقات «تهرانی ها»، «شیرازی ها»، «یزدی ها»، «اصفهانی ها»، «مشهدی ها» و... همه با هم یک قوم آن هم به نام «فارس» در نظر گرفته می شوند؛ درست است؟!

امروز می بینیم که در کشور ما مثلا یک شخص در «لرستان» می گوید «من لُرم»، یک شخص در «کردستان» می گوید «من کُردم» اما کمتر می بینیم و یا اصلا نمی بینیم که یک شخص در خراسان بگوید «من فارسم» یا یک شخص در یزد بگوید «من فارسم». معمولا می گوید «من مشهدیم» و یا می گوید «من یزدیم».

اما این روز ها دیده می شود که «تهرانی ها»، «اصفهانی ها»، «شیرازی ها»، «مشهدی ها»، «یزدی ها» و... «فارس» خوانده می شوند!! در صورتی که با توجه به نام آن، اگر هم قرار باشد چنین قومی وجود داشته باشد، طبیعتاً فقط در استان فارس است که آن هم بیشتر حالت یک منطقه جغرافیایی دارد. بیشتر کسانی که ساکن این استان هستند می گویند «از استان فارس هستیم» یا مثلا شیرازی ها می گویند «ما شیرازی هستیم».

حال وقتی به منابع تاریخی نگاه کنیم، عنوان «فارس» و یا نام هایی مانند آن برای کل یک تمدن بزرگ در خاور میانه و نام یک کشور به کار برده شده است. شاید این موضوع از روی اشتباه یونانیان سرچشمه می گیرد.

به هر حال مردمان این تمدن، بیشتر تمایل داشتند که نام کشور خود را «ایران» یا نام هایی همانند آن قرار دهند و «پارس» در طول هزاران سال نام یکی از ایالت های این کشور بزرگ بوده است. اما در بسیاری از منابع بیگانگان، آن هم در طول هزاران سال، نام کشور و تمدن ما را به صورت کلی «پارس» نوشته اند. تا قبل از رضا خان، نام بین المللی سرزمین ما Persia بوده است (چیزی مانند Egypt و مصر).

از طرفی اشتباه بزرگی است که زبان ملی امروز را صرفا زبان یک قوم بدانیم. آیا زبان فارسی تنها متعلق به شیرازی ها بوده است؟! خیر، این زبان که امروز آن را با عنوان زبان فارسی می شناسیم متعلق به همه اقوام گوناگون در ایران و حتی حوزه تمدن ایران بزرگ است چرا که به نظر می رسد در شکل گیری این زبان همه این اقوام نقش داشته اند.

برای شکل گیری یک زبان سال های زیادی طول می کشد. یکی از دلایلی که باعث رشد و حتی شکل گیری زبان فارسی شده است؛ آثار فاخر می باشد که در جای جای این کشور و حوزه تمدن ایران بزرگ دیده می شود. برای مثال شاهکار بزرگ فردوسی، آثار ارزشمند نظامی گنجوی، سعدی، حافظ، مولانا و... این آثار هستند که باعث حفظ این زبان در طول تاریخ شدند و همانطور که می بینیم، بزرگان خردمند این سرزمین از نقاط گوناگون آن این آثار فاخر را بوجود آوردند. باید توجه داشت که زبان های قومیت های گوناگون ایران هم بسیار ارزشمند هستند اما اینطور نیست که زبان فارسی یک زبان بیگانه برای آنها تلقی شود. همانطور که این قوم ها زبان قوم خود را در طول سال های زیاد شکل دادند زبان فارسی را هم در کنار آن نگاهداری کردند و حتی در شکل گیری آن نقش داشتند.

به نقل از :   http://7country.persianblog.ir/post/402/

تحریف آشکار تاریخ این بار توسط یک دوست !!


تحریف آشکار تاریخ این بار توسط یک دوست !!




سانسور رسانه ملی در این بین جالب به نظر آمد. طوری که انگار یک مسئله معمولی رخ داده است. اما رسانه های زیادی با پوشش این موضوع و تحلیل آن به جمع زیاد معترضین پیوستند. رسانه های عربی از این موضوع بسیار خوشحال شدند و آن را دلیلی بر حقانیت خود می دانستند.


ایسنا:

استفاده از نام مجعول خلیج ع رب در افتتاحیه بازی‌های گوانگجو

در بخشی از مراسم افتتاحیه بازی‌های آسیایی در شهر گوانگجوی چین که در حوالی رودخانه پرل  برگزار شد، یک کشتی که به صورت نمادین در آب‌های این رودخانه در جریان بود، پس از قرار گرفتن در امواج سهمگین به جزایر مختلفی رسید که به یکباره نمایشگرهای محل برگزاری نام خلیج فارس را به صورت جعلی خلیج ع رب عنوان کردند.

(سانسور رسانه ملی در این بین جالب به نظر آمد. طوری که انگار یک مسئله معمولی رخ داده است .اما رسانه های زیادی با پوشش این موضوع و تحلیل آن به جمع زیاد معترضین پیوستند. رسانه های عربی از این موضوع بسیار خوشحال شدند و آن را دلیلی بر حقانیت خود می دانستند)



رفتار بچگانه مسئولین ( یک دروغ ناشیانه!!)

تابناک:

چشم پوشی از جعل هویت ایران با عذرخواهی شفاهی یعنی خیانت

در خبرها آمده است به دنبال این رخداد، آقای «سعیدلو» معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ورزش و همچنین «علی آبادی»، رئیس کمیته ملی المپیک، با دیدن چنین صحنه ای عصبانی شده و تصمیم به ترک مراسم می گیرند؛ البته در برخی خبرها آمده که آنها حتی برای دقایقی مراسم را ترک کرده اند، ولی ادامه ماجرا، تأسفبار است، زیرا گویا این دو مقام ارشد دولتی کشورمان، با پادرمیانی و عذرخواهی شفاهی نخست وزیر چین به مراسم برمی گردند و تا آخر مراسمی که در آن و در برابر دیدگاه میلیون ها بیننده حاضر و ناظر از سراسر قاره کهن و جهان به ناموس این آب و خاک دست اندازی شده است (گویا این آقایان ناموسشان را به فروش گذاشته اند )، به احترام جناب نخست وزیر می نشینند! در ادامه نیز کاروان ورزشی ایران که بدون تردید، باید به نشانه اعتراض در مراسم رژه کاروان‏های ورزشی کشورها شرکت نمی کرد تا دست کم این گونه پیام اعتراض آشکار خود را در برابر جعل این نام تاریخی به مردم جهان می رساند، با لبانی خندان در مراسم رژه شرکت کرد و تنها به حضور نیافتن سرپرست کاروان در این رژه بسنده کرد.


عذر خواهی و ترک مراسم هنگام مراسم دروغی بیش نبود

تابناک:

سند عذرخواهی چینی هایی که ایران را دشمن شاد کردند رو کنید

حقیقت امر این است که چینی ها، هیچ گونه عذرخواهی نکرده و حتی به شهادت اعلام سفارت کشورمان در چین، هیچ یک از مسئولین ایرانی، قصد ترک مراسم را نیز نداشته و تنها در این میان، سفارت کشورمان اعتراضی به وزارت خارجه چین فرستاده است.



ایرنا:

سفیر ایران در چین گفت: همه مسوولان اعم از «علی سعید لو» معاون رییس جمهوری و رییس سازمان تربیت بدنی و «محمد علی آبادی» رییس کمیته ملی المپیک و دیگر مقامات ورزشی کشورمان تا پایان مراسم افتتاحیه حضور داشتند.

(کاش سفیر ایران در چین کمی آبرو داری می کرد!! اعتراض ها به این مسئله به شدت افزایش پیدا کرد و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که کاروان ورزشی ایران باید گوانگ ژو را ترک کند. همین اعتراضات باعث شد که مسئولین کمی به خودشان بیایند و از خواب بیدار شوند اما با خواب آلودگی تمام به بررسی موضوع پرداختند)



اعتراض های معمولی به یک مسئله مهم

مهر:

بهرام افشارزاده نامه رسمی اعتراض آمیز کمیته المپیک به شورای المپیک آسیا و رئیس کمیته برگزاری شانزدهمین دوره بازی‌های آسیایی ارسال کرده است.

(البته دیگر مسئولین هم از جمله سفارت ایران با پیگیری های معمولی اعتراض کردند)



یک عذر خواهی معمولی (چه دلایل قانع کننده ای !!)

فارس:

عذرخواهی مسئولان برگزاری مسابقات گوانگجو از ایران

بخش هایی از متن این عذر خواهی:

ما ایمیل شما را به رئیس کمیته برگزاری‌ بازی‌ها که نشان دهنده ناراحتی و اعتراض شما به دلیل نمودار شدن و استفاده اشتباهی در قسمتی از ویدئوی پخش شده در زمان جشن افتتاحیه دریافت نموده‌ایم و علاقمندیم ضمن تقدیم عذرخواهی عمیق به دلیل این اشتباه دلایل آن را توضیح داده که چرا و چگونه این اشتباه صورت گرفته است. ...

جهت پیدا کردن این جاده (ابریشم) برای تماشاگران از یک نقشه چاپ مجدد در رابطه با مناطق مورد نظر در آسیا که توضیحات ناکامل و کمی مربوط به سال‌های گذشته داشت، استفاده گردید. ...

مناطق کلیدی نشان داده شده در نقشه که به صورت انگلیسی بوده جهت استفاده تماشاگران غیرچینی بوده است. هر چند به این دلیل که ما میزبانی تمام آسیا در این رابطه در برمی‌گرفتیم و مورد استفاده قرار می‌دادیم اشتباه در ترجمه و توضیح باعث نشان دادن نقشه به صورت اصلی گردیده است.

ما علاقه مندیم به اطلاع شما برسانیم که استفاده از این نقشه توسط گروه تهیه‌کننده صرفا به دلیل ذوق به مسائل هنری بوده است و هیچگونه هدف سیاسی در کار نبود.



همه چی به خوبی و خوشی تموم شد

بسیار جالب است که در این مسابقات ورزشکاران ایران به روال همیشگی در مسابقات شرکت کردند. این اعتراض ها و واکنش های معمولی نشان می دهد برای مسئولین این موضوع بسیار معمولی بوده است. آیا این امکان وجود نداشت که قهرمانانی که مدال می گیرند با نشانه ای از دفاع از ناموس میهنشان در مراسم توزیع مدال شرکت کنند؟؟!! ایران در روز پنجم از مسابقات، پنج مدال طلای ارزشمند گرفت اما در هیچ کدام از آنها ورزشکاران و مسئولین ما نشانه ای از دفاع از خلیج همیشگی فارس را نداشتند.







به نقل از :

http://persianl.persianblog.ir/post/5/