این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

در مدح توافق ژنو

در مدح توافق ژنو


ارباب (کدخدا): ما 95 درصد محصولت رو می‌گیریم و البته فقط 4 درصد پولت رو می‌دیم.

رعیت: هرچی شما بگی ارباب.

ارباب: گفته باشم؛ این 4 درصد پول رو هم تو چند قسط واریز می‌کنیم به حسابت.
رعیت: هرچی شما بگی ارباب.

ارباب: باز هم گفته باشم؛ حق نداری به این پول‌ها که می‌ریزیم تو حسابت دست بزنی.
رعیت: چشم ارباب. من غلط بکنم رو حرف شما حرف بزنم.

ارباب: بعد ما یک سری جنس که خودمون تشخیص می‌دیم و صلاح می‌دونیم، بهت می‌فروشیم و خودمون هم پول‌ها رو از حسابت برمی‌داریم. تو دیگه نمی‌خواد به خودت زحمت بدی.
رعیت: هر چی شما بگی ارباب. شما خیلی لطف دارید.



بازنشر اسناد خیانت بزرگ به ایران/ نوری زاده پاسخ دهد

بازنشر اسناد خیانت بزرگ به ایران/ نوری زاده پاسخ دهد



«یقینا جزایر سه‌گانه مال ما نیست و ممکن نیست در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگان‌مان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است!»

وب سایت ضدانقلاب خودنویس (khodnevis) با انتشار گزارشی به بازخوانی موضع شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، درمورد جزاریر سه گانه پرداخته و خواستار توضیح امثال علیرضا نوری زاده شده است که هنوز هم به جیره خواری غربی ها مشغول هستند و یاد بختیار سینه چاک می کنند.

 

 

متن کامل گزارش خودنویس به شرح زیر است:

 

 

««این روزها با اخراج صدها ایرانی از امارات، سی و سومین سالگرد کودتای نوژه و تشدید توجیه مراجعه مالی به دولت‌های غربی از سوی بخشی از اپوزسیون مصادف شده است. انتشار سندی که به هر ۳ موضوع فوق مرتبط است می‌تواند برای بررسی توسط نیروهای دموکراسی‌خواه ایرانی مفید باشد.

 

 

در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۲ (۳ بهمن ۱۳۶۰)، «تمام البرازی» خبرنگار روزنامه کویتی السیاسه گفتگویی مفصل و جنجالی با دکتر شاپور بختیار در پاریس انجام می‌دهد که مشروح آن‌را در زیر می‌توانید مطالعه نمایید:

جنجالی‌ترین بخش این گفتگو، جایی است که البرازی، نظر بختیار را درباره جزایر سه‌گانه می‌پرسد:



البرازی: نظر شما راجع به جزایه سه‌گانه چیست؟

 

 

بختیار: یقینا جزایر سه‌گانه مال ما نیست و ممکن نیست در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگان‌مان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است! 

البته من اولین نخست وزیر ایرانی بودم که از فلسطینی‌ها در خواست کردم که نمایندگان‌شان را به ایران بفرستند و این کار بعد از ۳۰ سال آسان نبود. به همین دلیل از دمشق و بغداد تبریک‌هایی در این مورد برایم فرستاده شد. ولی اکنون اعتقاد ندارم که مردم ایران مثل ۲سال قبل در مورد سازمان آزادی‌بخش فلسطین فکر می کنند. پس باید واقع‌گرا باشیم، من دفاع کردم و ضروری است که راه حلی پیدا شود. هرگز نمی خواهم ژاندارم خلیج باشم.




این موضع که تا قبل از دیدن اصل گفتگو برای نگارنده غیرقابل باور بود، سوالاتی را نسبت به چرایی و پشت پرده ابراز آن ایجاد می‌کند که امیدوارم یاران و همکاران آن زمان بختیار (آقایان حمید ذوالنور، سیروس آموزگار، جواد خادم، علی شاکری زند، خسرو شاکری زند، منوچهر رزم آرا، مهرداد خوانساری، ایرج پزشکزاد، هادی خرسندی، علیرضا نوری‌زاده، حمید صدر و ….) که بعد از ابراز این موضع یار و همکار وی بوده‌اند، بدان پاسخ دهند:



۱- چه عواملی باعث شدند که بختیار، ناگهان در ۳ بهمن ۱۳۶۰ چنین موضعی اتخاذ کند؟

۲- آیا مواضع صدام‌ مبنی بر «خروج بی قید و شرط ایران از سه جزیرۀ ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک» که قبل و بعد از جنگ ۸ ساله، مرتبا از سوی وی و دولتش تکرار می شد، به‌علاوه روابط بسیار نزدیک دکتر بختیار با صدام و دیگر کشورهای عرب منطقه، علت اصلی این موضع‌گیری نبوده است؟

ارائه روایتی مستند از تجربه های شکست خورده در مبارزه با جمهوری اسلامی می تواند از تکرار آنها جلوگیری نموده، مسیر گذار به دموکراسی را کم خطرتر نماید .



منبع


مطلب کیانی زاد


«تلگراف» افشا کرد: هدف‌گیری موشک‌های عربستان علیه ایران

«تلگراف» افشا کرد: هدف‌گیری موشک‌های عربستان علیه ایران



تصاویر ماهواره ای که اخیراً از عربستان سعودی گرفته شده، بیانگر آن است که سکوهای پرتاب موشک در یک پایگاه موشکی تازه تأسیس این کشور، به سوی ایران و نیز سرزمین های اشغالی جهت گیری شده است. این امر بیش از هر چیز اثبات کننده اخباری است که از تلاش های جدید و جدی عربستان سعودی برای توسعه گستره فعالیت های نظامی در منطقه حکایت دارد

به گزارش تابناک؛ هدف‌گیری موشک‌های عربستان سعودی علیه ایران تصاویر ماهواره ای که اخیراً از عربستان سعودی گرفته شده، بیانگر آن است که سکوهای پرتاب موشک در یک پایگاه موشکی تازه تأسیس این کشور، به سوی ایران و نیز سرزمین های اشغالی جهت گیری شده است. این امر بیش از هر چیز اثبات کننده اخباری است که از تلاش های جدید و جدی عربستان سعودی برای توسعه گستره فعالیت های نظامی در منطقه حکایت دارد.

 

روزنامه انگلیسی «تلگراف» با انتشار یک تصویر ماهواره ای، به نقل از کارشناسان نظامی گزارش داده که موشک های موجود در یک پایگاه تازه تأسیس عربستان سعودی، ایران و نیز سرزمین های اشغالی را هدف گرفته است.

 

به نوشته این روزنامه، متخصصان نظامی در موسسه IHS Jane’s Intelligence Review این موضوع را در جریان مطالعه تصاویر ماهواره ای مربوط به یک پایگاه موشک های بالیستیک میان برد در صحرای جنوب غربی ریاض دریافته اند. در این تصاویر، شماری از سکوهای پرتاب موشک رویت شده که مشخصاً به سوی شمال غرب (تل آویو) و شمار شرق (تهران) هدف گیری شده اند.

 

ترکیب و چیدمان این سکوهای پرتاب موشک که به نظر می رسد طی پنج سال گذشته در این محل مستقر شده اند. این فرضیه را تقویت می کند که عربستان سعودی، هم ایران و هم رژیم اسرائیل را به عنوان تهدیداتی علیه خود در نظر می گیرد.

 

تلگراف در این زمینه اشاره می کند که هرچند دولت عربستان سعودی همواره از طریق کانال های غیر رسمی با رژیم اسرائیل در تماس بوده، اما در مورد ایران، این هراس را دارد که حکومت شیعی این کشور، با به چالش کشیدن عربستان سعودی، خود را به عنوان قدرت اول منطقه خلیج فارس تثبیت نماید.

 

علاوه بر این، تنش های موجود میان ایران و عربستان سعودی بر سر موضوع سوریه، مسئله دیگری است که طی دو سال اخیر، سبب تیره شدن بیش از پیش روابط میان دو کشور شده است.



در سمت چپ بالای تصویر، سکوهای موشکی هدف گرفته شده علیه رژیم اسرائیل با عنوان LAUNCH PAD #1 و در سمت راست تصویر، سکوی موشکی هدف گیری شده علیه ایران با عنوان LAUNCH PAD #2 مشخص است. در میانه تصویر، ساختمان های اداری قرار دارد و قسمت پایین نیز انباری زیرزمینی است که از آن برای نگهداری موشک ها و دیگر تجهیزات استفاده می شود.


منبع


مطلب کیانی زاد

سفر به برزیل

سفر به برزیل

پرده اول: یک ایرانی متولد مشهد در دوران کودکی به همراه خانواده راهی هلند می شود تا در آنجا گذران زندگی را ادامه دهد. مشغله های او در این مدت عبارت بود از: تحصیلات علوم سیاسی، نواختن ویولن و البته فوتبال. رضا قوچان نژاد کسی بود که در هلند رشد کرد و پرورش یافت تا با سبک فوتبال هلندی اش (چیزی که در پیشانی نوک حمله تیم ملی به آن نیاز داشتیم) عصای دست مربی پرتغالی تیم ملی شود.

پرده دوم: رابطه تیره و تار کاپیتان تیم ملی با گلر شماره یک این تیم هم در استقلال و هم در تیم ملی خود را نشان داد و کار تا حدی بالا گرفت که اثرات آن هم در استقلال دیده شد و هم در اردوی تیم کی روش. در استقلال تیغ رحمتی برش بیشتری داشت و ظاهرا آنجا نفس کشیدن برایش کمی راحت تر بود. ولی در تیم ملی... یک مصاحبه که ممکن است از روی عصبانیت لحظه ای بوده باشد پرونده او را حداقل تا این لحظه در ترکیب تیم ملی بست. رحمتی قبلا هم سابقه عصبانی شدن و زدن به سیم آخر را داشت. جایی که صدای پای امیر قلعه نویی به سمت نیمکت استقلال شنیده می شد و او با علم به این که جایی بهتر از استقلال برایش وجود ندارد، حرفهایی بر زبان آورد که کسی در این که او آخرین فصل حضورش در استقلال را پشت سر می گذارد شکی نداشته باشد. قلعه نویی البته برخلاف کی روش عمل کرد و این جنون آنی را نادیده گرفت تا با کمک سید مهدی بتواند یک قهرمانی دیگر در کارنامه خودش ثبت کند، کی روش هم روی همان یک پای خود ایستاد و دیگر رحمتی را به اردو فرا نخواند تا گلر دیگری به جای سنگر بان تیم ملی در ادامه بازی های حساس تیم ملی این وظیفه را عهده دار شود. وساطت صغیر و کبیر از روئسای فدراسیون گرفته تا پیشکسوتان فوتبال و حتی سینما هم نتوانست در تصمیم کی روش تغییری ایجاد کند. او برخلاف پیش بینی ها، دانیال داوری را هم جایگزین رحمتی نکرد تا همای سعادت روی شانه های رحمان احمدی بنشیند.

پرده سوم: کی روش را این روزها یقینا بیشتر و بهتر از قبل می شناسیم. پرتغالی کاریزماتیکی که کمی مانوئل ژوزه، کمی تونی اولیویرا و حتی کمی مورینیوی بالقوه درون خودش پنهان دارد. ولی شخصیت آرام و بدون جنب و جوش او به قدری واضح بود که بعضا توی چشم می زد. هیچ چیزی که نشان از انگیزه مضاعف برای او و برای انتقال با شاگردانش داشته باشد را در او نمی دیدیم. حتی وقتی با شش گل بحرین را در هم کوبید دریغ از یک لبخند خشک روی لبهای او. با اخم خود سر به زیر کنار زمین قدم می زد. شاید حتی این رفتار خشک او باعث شد گهگاهی ته دلمان برای پرش های ارتفاع افشین قطبی، مشت به هوا کوبیدن های علی دایی یا حتی آب نوشیدن قلعه نویی تنگ شده باشد. ولی او همین بود. خشک و سنگی، این بی تفاوتی داشت مارا نگران می کرد. مایی که میدانستیم ایرانی جماعت تاکتیک و شعاع حرکتی میدان تخریبی حالی اش نمی شود. باید به او روحیه و انگیزه بدهی. باید تهییجش کنی تا بلکه از استعداد ذاتی اش چیزی بیرون بزند و تو را خوشبخت کند. کاری که کی روش بلد نبود یا انگیزه اش را نداشت. ولی خدا انگیزه را برای او رساند، درشت گویی سرمربی کره در مصاحبه های چند روز قبل از بازی او باعث شد گدازه های آتشفشان او بیرون بزند، مانوئل ژوزه درونش بیرون بیاید و با مصاحبه ای تند تر جواب همتای کره ای را بدهد، اولیویرای درونش بیرون بزند و در طول 90 دقیقه مثل یک ایرانی متعصب بالا و پایین برود و ژوزه مورینیوی درونش هم پس از صدای سوت داور به سمت "چوی کنگ-هی" حمله ور شود و شاید اگر در قامت پیروزی به تن نداشت، انگشتی درون آن چشمهای بادامی فرو می رفت. سرمربی کره چیزی را به کی روش بخشید که حلقه گمشده شخصیت او بود. جاه طلبی و میل بیش از حد به پیروزی.


تیم ملی ایران به برزیل رفت، نه با نمایشی خیره کننده و بدون حرف و حدیث، نه در هم کوبیدن تیمهای کوچک و بزرگ گروه با تفاضل گل بالا، خیلی میلیمتری و با چینش دقیق خیلی از مسائل توانست صعود شیرینی به جمع 32 تیم برتر جهان داشته باشد که به قول محمدرضا میثاقی، این مدلی بیشتر بچسبد.

قوچان نژاد در این بازی و در بازی قبل توانست علیرغم نمایش نه چندان دلچسب هم تیمی هایش بازی را یک تنه "در بیاورد" تا ما اکنون دومین جشن ملی را در طول یک هفته برگزار کنیم. به علاوه نمایش خوب خط دفاعی تیم ملی در لحظات پایانی و واکنش تماشایی رحمان احمدی روی خط دروازه و حتی شانس در به ثمر ننشستن ضربه سر مهاجم کره ای.

اگر قوچان نژاد به جای فوتبال تصمیم به ادامه تحصیلاتش در علوم سیاسی یا نوازندگی ویولن می گرفت آیا ما بازهم امروز بلیت برزیل در جیب داشتیم؟

می توانید با اطمینان بگوید اگر رحمتی درون چهارچوب بود آن توپ به تور دروازه تیم ملی نمینشست؟ قطعا مهار آن ضربه در تخصص رحمان احمدی نبود و شاید حتی در مورد بهترین گلرهای حال حاضر دنیا نتوان کسی را پیدا کرد که در آوردن چنین توپی برایش بی درد سر باشد. رحمان احمدی با خوش شانسی این توپ را دفع کرد ولی مگر تکان خوردن بی هدف دستش که ناجی دروازه شد دستوری نبود که از مغز او ساطع شد؟ پس نمی توانیم بگوییم که امروز با رحمتی و دانیال داوری مسافر برزیل نبودیم؟

اگر شخص دیگری (حتی ضعیف تر) سرمربی کره جنوبی بود آیا بازهم چنین کی روشی را در این بازی روی نیمکت داشتیم؟ اگر دژاگه مصدوم نمی شد، اگر عقیلی قهر نمی کرد و جانشین صادقی در ترکیب بود، اگر حیدری مصدوم نمی شد، اگر شجاعی از روی برانکار پایین نمی آمد تا لنگان لنگان زمین را ترک کند و خیلی اگر های دیگر که مثل چرخ دنده های ساعت کنار هم نشستند تا ما امروز در انتظار چهارمین حضورمان در معتبر ترین تورنمنت ملی جهان باشیم. اگر هر یک از این اگر ها نبود سر نوشت ما این بود؟ شاید همه این ها تاکتیک های خدا بود برای سفر ما به ریو!



مطلب کیانی زاد

برترین ها

وقتی که کُره را کَره کردیم ، کره ای ها نزدیک بود خون بگریند

ایول به غیرت ایرانی ، ایول با زیکنان تیم ملی ، همه ی ما رو خوشحال کردید ممنونیم ازتون.


نکونام : نزدیک بود کره ای ها خودکشی کنند




حرکت کی روش و خشم سرمربی کره



صفحه ی سایت فیفا پس از برد تیم ملی ایران



کاش می تونستم سرمربی کره رو ببینم و این عکس رو بهش هدیه کنم !!!!!



این هم گل بازی



شادی گل سرسبد بازی پس از زدن گل


کاش همیشه تیم ملی مون ما رو شاد کنه.