این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

سخنی از دکتر

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد... نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد... راهی نروم که بیراه باشد، خطی ننویسم که آزار دهد کسی را... یادم باشد که روز و روزگار خوش است! همه چیزروبه راه و بر وفق مراد است و خوب... تنها دل ما دل نیست...

خوشبختی و چگونگی تباهی آن از دید دکتر شریعتی

خوشبختی و چگونگی تباهی آن از دید دکتر شریعتی

  

خوشبختی ما در سه جمله است:

.

تجربه از دیروز

.

استفاده از امروز

.

امید به فردا...

.

ولی ما با سه جمله دیگر زندگیمان را تباه می کنیم: 

.

حسرت دیروز 

.

اتلاف امروز 

.

ترس از فردا

شجاعت یعنی این !!!!!!!!!!

 شجاعت یعنی این ...

 

یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که:  

 

شجاعت یعنی چه؟

 

محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود :  

 

شجاعت یعنی این  

 

و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته یود !  

 

اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود و  همه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفید او نمره ۲۰ دادند  .

 

فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟

!!!دکتر شریعتی!!!

زندگی نامه ی دکتر شریعتی

زندگی نامه ی دکتر شریعتی

 

دکتر  علی  شریعتی  در  سال  1312 در  روستای  مزینان از حوالی شهرستان سبزوار متولد شد.

اجداد  او  همه  از  عالمان  دین  بوده اند …. پدر  پدر  بزرگ  علی ، ملاقربانعلی ،  معروف به آخوند حکیم ، مردی  فیلسوف  و  فقیه  بود  که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حکیم اسرار  ( حاج ملاهادی سبزواری )  محسوب  می شد. پدرش استاد محمد تقی شریعتی (موسس کانون حقایق اسلامی که هدف آن «تجدید حیات اسلام و مسلمین» بود) ومادرش زهرا امینی زنی روستایی متواضع و حساس بود. 

علی  حساسیت های  لطیف  انسانی  و اقتدار روحی و صلاحیت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. علی  به  سال 1319 در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین، ثبت نام می کند، اما به دلیل بحرانی شدن اوضاع کشور ـ تبعید رضا شاه و اشغال کشور توسط متفقین ـ خانواده اش را به ده می فرستد و پس از برقراری آرامش نسبی در مشهد علی و خانواده اش به  مشهد  باز می گردند. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان(کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. در سال 31، اولین بازداشت  علی  که  در  واقع نخستین رویارویی مستقیم وی با حکومت و طرفداری همه  جانبه  او  از  حکومت  ملی  بود ، واقع شد.در همین زمان یعنی 1331 وی که در سال آخر  دانشسرا  بود  به  پیشنهاد  پدرش  شروع  به ترجمه کتاب ابوذر (نوشته عبدالحمید جوده السحار) می کند. در اواسط سال 1331 تحصیلات علی در دانشسرا تمام شد و پس از مدتی شروع  به  تدریس  در  مدرسه  کاتب  پور  احمدآباد  کرد .  و همزمان  به  فعالیتهای سیاسیش ادامه داد. کتاب «مکتب واسطه» نیز در همین دوره نوشته شده است . در سال 1334 پس  از  تاسیس  دانشکده  علوم  و ادبیات انسانی مشهد وارد آن دانشکده شد. در دانشکده مسئول انجمن ادبی دانشجویان بود در همین سالهاست که آثاری از اخوان ثالث مانند کتاب ارغنون (1330) و کتاب زمستان (1335) و آخر شاهنامه (1328) به چاپ  رسید  و  او  را سخت تحت تاثیر قرار داد. در این زمان فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی شریعتی در نهضت(جمعیتی که پس از کودتای 28 مرداد توسط جمعی از ملیون خراسان ایجاد شده که علی  شریعتی  یکی  از اعضا آن جمعیت بود).

آشنایی او با خانم پوران شریعت رضوی در دانشکده ادبیات منجر به ازدواج آن دو در سال 1337 می گردد. و پس از چند ماه زندگی مشترک به علت موافقت با بورسیه تحصیلی  او  در  اوایل  خردادماه 1338 برای ادامه تحصیل راهی فرانسه می شود. در طول دوران  تحصیل  در  اروپا  علاوه  بر  نهضت آزادی بخش الجزایر با دیگر نهضت های ملی آفریقا و آسیا ، آشنایی  پیدا  کرد  و  به  دنبال  افشای شهادت پاتریس لومومبا در 1961 تظاهرات وسیعی از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس سازمان یافته بود که منجر به حمله پلیس و دستگیری عده  زیادی  از  جمله  دکتر  علی شریعتی شد. دولت فرانسه که با بررسی وضع سیاسی  او ، تصمیم  به  اخراج  وی  گرفت  اما  با حمایت  قاضی  سوسیالیست  دادگاه ، مجبور  می شود  اجرای  حکم را معوق گذارد. وی در سال 1963 با  درجه  دکتری  یونیورسیته  فارغ  التحصیل  شد  و پس از مدتی او به همراه خانواده و سه فرزندش به ایران بازگشت و در مرز بازرگان توسط مأموران ساواک دستگیر شد.

پس از بازگشت از اروپا
پس  از  پنج  سال  تحصیل و آموختن و فعالیت سیاسی  ، در اروپا، بازگشت به فضای راکد و بسته جامعه  ایران  و آن  هم  تدریس  در  دبیرستان  بسیار  رنج  آور  بود ، سال  بعد (وی) پس ازقبولی درامتحان  به  عنوان  کارشناس  کتب درسی به تهران منتقل می شود و با آقایان برقعی و باهنر و دکتر  بهشتی  که از مسئولین بررسی کتب دینی بودند، همکاری می کند. ترجمه کتاب « سلمان پاک » اثر  پروفسور  لوئی  ماسینیون حاصل تلاش او در این دوره است. از سال 1345 او به استادیار رشته  تاریخ  در  دانشکده مشهد استخدام می شود. موضوعات اساسی تدرس او را می توان به چند بخش تقسیم کرد:
تاریخ  ایران ، تاریخ  و تمدن  اسلامی  و  تاریخ    تمدنهای   غیر  اسلامی .  از   همان   آغاز  روش تدریس ، برخوردش  با مقررات متداول  در دانشکده  و رفتارش  با دانشجویان، او را از دیگر استادان متمایز می کرد . چاپ  کتاب  اسلام شناسی و موفقیت درسهای دکتر علی شریعتی در دانشکده مشهدو ایراد سخنرانیهای او در حسینیه ارشاد در تهران موجب شد که دانشکده های دیگر ایران از او تقاضای سخنرانی کنند این سخنرانیها از نیمه دوم سال 1347 آغاز شد . مجموعه  این  فعالیتها مسئولین دانشگاه را بر آن داشت که ارتباط او با دانشجویان را قطع کنند و به کلاسهای وی  که  در واقع به جلسات سیاسی ـ فرهنگی بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. در پی این کشمکشها و دستور شفاهی ساواک به دانشگاه مشهد کلاسهای درس او، از مهرماه 1350، رسماً تعطیل شد. 

 از اواخر آبان ماه 51 بخاطر سخنرانی های ضد رژیم، زندگی مخفی وی آغاز شدو پس از چند  ماه زندگی مخفی درمهرماه سال 1352 خود را به ساواک  معرفی  کرد  که  تا 18  ماه  او  را  در  سلول انفرادی زندانی کردند؛ که نهایتاً در اواخر اسفند ماه سال 53 او از زندان آزاد می شود و بدین ترتیب مهمترین فصل زندگی اجتماعی و سیاسی وی خاتمه می یابد. در این  دوران  که  مجبور  به  خانه نشینی بود؛ فرصت یافت تا به فرزندانش   توجه  بیشتری کند . در سال 55 ، با  فرستادن  پسرش (احسان) به خارج از کشور فرصت یافت تا مقدمات برنامه هجرت خود را فراهم کند  . دکتر شریعتی نهایتا در روز 26 اردیبهشت سال1356 از ایران، به مقصد بلژیک هجرت کرد و پس از اقامتی سه روزه در بروکسل عازم انگلستان شد و در منزل یکی از بستگان نزدیک همسر خود اقامت گزید و  پس  از گذشت یک ماه در 29 خرداد همان سال به نحو مشکوک درگذشت و با مشورت استاد  محمد  تقی شریعتی و کمک دوستان و یاران او از جمله شهید دکتر چمران و امام  موسی  صدر  در  جوار  حرم مطهر حضرت زینب (س) در سوریه به خاک سپرده شد. 

 

 

روحش شاد و یادش گرامی بادمرد تمام دوران