حقیقت سیف الله ...

به نام خدا


باز هم شروع شد www.facebook.com و برادری که در حال خواندن ریاضی است .

او دانشجوی ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان است (مهمان) و به شدت علاقه به درس ریاضی دارد .


در یکی از کتاب هایی که فایل PDF اش را دانلود کرده و چاپ به اسمی بر می خورد به نام Havel and Hakimi .

من مشغول گشت و گذار در فیس بوکم که به من می گوید در گوگل سرچی کنم در مورد Havel and Hakimi .با کمی جست و جو به مطالبی بر خوردم که اطلاعات چندانی در مورد این شخص به دست نمی آید .



گویا ایرانی است و زاده ی مشهد ؛ در آمریکا و جمهوری چک زندگی کرده و در آن جا به پرداختن نظریه مشغول بوده .(!!!)

در سال 1932به دنیا آمده و با یک عمل ریاضی ساده می شود فهمید که اگر ایشان اکنون زنده باشند حدود 81 سال سن داند .


در ریاضیات الگوریتم های فراوانی وجود دارند که هنوز اثبات نشده اند . استاد زرنگ دانشگاه نورث وسترن به همراه و همزمانی یک استاد دیگر شروع به اثبات الگوریتمی کرده که باعث نامگذاری این الگوریتم به نام خود و جناب هاول شده است ؛ و در کتاب ها به نام الگوریتم Haveh and Hakimi می شناسندش .

من با جستجوی بیشتر در سایت های گونه گون به مطالبی مرتبط با ایشان بر نخوردم .
اگر شما مطلبی در مورد ایشان دارید در اختیار من بگذارید .
[e-mail]
[e-mail]
www.motalebkianizad.blogsky.com
مطلب کیانی زاد پنج شنبه 1391/11/26


به لینک های زیر نیز سری بزنید .

http://mehdi43.wordpress.com/2011/02/04/%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F-s-l-hakimi-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C/

http://mehdi43.wordpress.com/page/2/

http://gilleain.blogspot.com/2012/06/havel-hakimi-algorithm-for-generating.html#!/2012/06/havel-hakimi-algorithm-for-generating.html

http://www.roshd.ir/Default.aspx?tabid=299&EntryID=1187&SSOReturnPage=Check&Rand=0

http://www.informatik.uni-trier.de/~ley/pers/hd/h/Hakimi:S=_Louis.html

.....................................................

به امید دنیایی زیباتر ...

بلیط

معروف است که یک بار اینشتین در امریکا با قطار در حال مسافرت بوده که مامور قطار برای دیدن بلیط سر می رسد ، اما اینشتین هر چه که می گردد بلیط را پیدا نمی کند. مامور که این وضع را می بیند از کوپه او دور می شود در حالی که می گوید « حضرت استاد ، کیست که شما را نشناسد و یا شک کند شما بلیط نگرفته اید. نیازی به نشان دادن بلیط نیست». اینشتین سری به نشانه تشکر تکان می دهد. مامور بعد از تمام کردن کوپه های دیگر این واگن ، نگاهی به عقب می اندازد اما متوجه می شود اینشتین همچنان در حال گشتن است. برمی گردد و می گوید : «پروفسور اینشتین ، گفتم که شما را می شناسم و نیازی به بلیط نیست ، چرا بازهم نگرانید؟» اینشتین جواب می دهد :« اینهائی که گفتی خودم هم می دانم ، دنبال بلیط هستم ببینم به کجا دارم می روم»

http://sab2020.iiiwe.com/ticket_st/

۱۳۹۱/۱۱/۲۲

1391/11/22

حافظ ...

حافظ


حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
. . . .

غنچه از خواب پرید ... و گلی تازه به دنیا آمد ...
خار خندید و به گل گفت : سلام ... و جوابی نشنید ...
خار رنجید ولی هیچ نگفت ...
ساعتی چند گذشت ... گل چه زیبا شده بود ...
دست بی رحمی آمد نزدیک ... گل سراسیمه ز وحشت افسرد ...
لیک آن خار در آن دست خلید ... و گل از مرگ رهید ...
صبح فردا که رسید ... خار با شبنمی از خواب پرید ...
گل صمیمانه به او گفت : سلام ...
چه زیباست که خاری گل دهد
و چه خودخواه است گلی که خار را دوست نداشته باشد
گل اگر خار نداشت، دل اگر بی غم بود، اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا بود
همه کس عکس گل یار ، تماشا خواهد
زندگی با همه وسعت خویش ، محفل ساکت غم خوردن نیست
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست
اضطراب وهوس دیدن و نادیدن نیست
زندگی جنبش و جاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است
از تماشاگه آغازحیات تا به جایی که خدا می داند.
زندگی چون گل Red roseسرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف،

یادمان باشد اگر گل چیدیم،
عطر و برگ و گل و خار،
همه همسایه دیوار به دیوار همند . . .

http://saber.iiiwe.com/keeper_winds_autumn_grass_universe/