این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

مرگ یک کارگر بر اثر «ضرب و شتم ماموران شهرداری تهران با پنجه بکس»

مرگ یک کارگر بر اثر «ضرب و شتم ماموران شهرداری تهران با پنجه بکس»

خبرگزاری کار ایران، ایلنا، روز ۲۶ مرداد از مرگ علی چراغی، کارگر ۴۱ ساله، در بیمارستان پس از «ضرب و شتم» توسط «چهار مامور گشت سد معبر شهرداری تهران» خبر داده‌است.

خانواده «علی چراغی»، کارگر ۴۱ ساله‌‌ای که صاحب چهار فرزند است درباره اتفاقات منجر به فوت او به خبرنگار ایلنا گفته‌اند که او روز ۱۶ مرداد به همراه پسر ۱۴ ساله‌ به خیابان تهران‌پارس رفته بود که در ساعت ۱۰ صبح حوالی اتوبان باقری نبش خیابان ۱۹۶ غربی با ماموران شهردا‌ری درگیر می‌شود.

ابوالفضل چراغی، پسر ۱۴ ساله علی چراغی درباره روز حادثه می‌گوید من و پدرم سوار بر وانت کنار خیابان در حال حرکت بودیم که ناگهان یک وانت سدمعبر ناحیه چهار منطقه ۴ مقابل ماشین ما پیچید و راه را بست. چهار ماموری که از اتومبیل پیاده شدند از پدرم خوستند که پیاده شود. من به در خواست پدرم در وانت ماندم و از داخل مکالمه آن‌ها را می‌شنیدم. یک مامور به پدرم گفت که وانت توقیف است.

پدرم اصرار داشت که شما حق توقیف ماشین را ندارید و باید با پلیس ۱۱۰ تماس بگیریم. پدرم شروع به تماس با پلیس کرد که در این هنگام چند مامور همزمان با پدرم درگیر شدند و یکی از آنان از پشت دستهای پدرم را گرفت و سایرین مشغول ضرب و شتم او شدند. هنگامی که من مشغول پیاده شدن از ماشین بودم دیدم که یکی از ماموران با «پنجه بکس» به سمت چپ سر پدرم ضربه‌ای وارد کرد و پدرم به زمین افتاد. من قصد نزدیک شدن به پدرم را که بی‌هوش روی زمین افتاده بود را داشتم اما ماموران به گمان اینکه پدرم تمارض می‌کند ضربه‌ای به من زدند و اجازه نزدیک شدن به پدرم را ندادند اما بعد از دخالت کسبه محل، هر چهار مامور سوار بر وانت از صحنه گریختند.




جناب گلیم باف ، ببخشید قالیباف به قول رئیس جمهور باثواد جناب روحانی اینم به جهنم!


گزارش کامل را در اینجا بخوانید

نام اسرائیل در نمای کتابخانه ی مرکزی شهرداری شاهین شهر

نام اسرائیل در نمای کتابخانه ی مرکزی شهرداری شاهین شهر



چند سالی است که شهرداری شاهین شهر مشغول ساختن ساختمانی است که به گفته ی همشهریان قرار است کتابخانه ی مرکزی شهر باشد برای رواج دانش و احکام اسلامی !


اما زمان کوتاهی پس از نصب آهن کشی نما ؛ فکری به ذهن خیلی از همشهریان رسید که این نما به چه معناست ؟و من هم یکی از همین شهروندان...


چند مدتی در این فکر بودم که با دونفر از دوستانم به نام های "ایمان" و "ابوالفضل" می خواستیم به دیدار شخصی برویم که خانه اش را حسینیه کرده  ...


با دوستانم در ماشین بودیم که ابوالفضل پرایدواش (پراید!) را روبروی این ساختمان نگه داشت و ایمان از من پرسید که :  می دونی تو این نما چی نوشته شده ؟

حتی کلی هم راهنمایی کردند و گفتند که از چپ به راست خونده می شه و اینکه به انگلیسی باید بخونیش !


اما من خنگ تر از این بودم که به این راحتی ها بتونم بخونمش ؛ بعد از چند دقیقه منو هم متوجه رازی که در این نما هست کردند و گفتند که یکی از دوستان آقای رائفی پور هم به اونها گفته که در این نما به این واضحی نوشته شده "اسرائیل" ...


چند ماهی از اون ماجرا می گذره و من از همون روز اول می خواستم نوشته ای در مورد این ساختمان بنویسم اما هرگز دست به قلم نشدم ...


موضوع اینجا جالب تر میشه که بعد از اینکه آقایان بالانشین شهرداری می فهمند که چه گندی زدند ؛ میان و با تغیر کوچکی در نما سعی در حفظ آبرو و پاک کردن گندی کنند که بوی تعفنش مدت زیادی است به مشام شاهین شهری ها می رسد.


این نوشتار کوتاه را به فکر کوته بین شورای اسلامی (!) و شهرداری و نهادهای نظارتی شهرداری شاهین شهر تقدیم می کنم و همچنین به امام جمعه ی شاهین شهر ...


امیدوارم که شهرداری و همچنین دفتر امام جمعه از من خرده نگیرند ...