ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
سفر ایرانیان به گرجستان و هند و کامبوج نیز محدودتر شد
اتباع ایرانی از این پس باید برای ورود به کشورهایی چون گرجستان، کامبوج و هند پیش از سفر، از سفارتخانههای این کشورها در تهران ویزا دریافت کنند. صدور ویزای فرودگاهی برای ایرانیان در این کشورها متوقف شده است.
تعداد کشورهایی که دارندگان پاسپورت ایرانی میتوانستند پیش از این بدون ویزا به آنها سفر کنند، بازهم کاهش یافت.
در جدیدترین خبرها، کشورهایی چون گرجستان و هندوستان بهتازگی اعلام کردهاند، گردشگران ایرانی برای ورود به آنها نیاز به ویزا دارند.
از این به بعد اتباع ایرانی پس از مراجعه به سفارتخانههای این کشورها و دریافت ویزا، میتوانند به این کشورها سفر کنند. همچنین صدور ویزای فرودگاهی برای اتباع ایرانی در این کشورها منتفی شده است.
کامبوج، که از توسعهنیافتهترین کشورهای جهان است، از چند ماه قبل صدور ویزای فرودگاهی برای ایرانیان را ممنوع کرده است. علاقمندان سفر به این کشور نهچندان معروف آسیایی هم از این پس باید اقدام به دریافت ویزا قبل از سفر کنند.
عمان، اندونزی، مالزی و مصر چهار کشوری هستند که پیش از این شرایط دریافت ویزا برای ایرانیان را سختتر کرده بودند.
قرار گرفتن ایرانیها و عراقیها در کنار هم در سفارت گرجستان
گرجستان که در گذشته از ویزا برای ایرانیان صرف نظر کرده بود، از چندی پیش توافق مزبور را بهطور یکطرفه لغو کرد و اعلام نمود که از این پس ویزای فرودگاهی برای اتباع ایرانی صادر نخواهد شد.
گرجستان در بخشنامه جدیدی سختگیریهایی برای اتباع ایرانی قائل شده و آنها را در کنار شهروندان عراقی قرار داده است. بر اساس بخشنامه مزبور از اینپس در مرزهای زمینی این کشور از ورود دارندگان پاسپورتهای عراقی و ایرانی جلوگیری خواهد شد.
سفارت هند هم در بخشنامه جدیدی، صدور ویزای هند را برای اتباع ایرانی به انگشتنگاری و مصاحبه در سفارت مشروط کرده است.
وزارت امور خارجه و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تاکنون در برابر این تصمیمگیریها واکنشی نشان نداده است.
مالزی از اول اکتبر (۹ مهر ۱۳۹۲) ویزای سهماهه برای اتباع ایرانی را که در هنگام ورود به خاک این کشور صادر میشد، به ویزای دو هفتهای تغییر داده است.
دولت مصر هم درهمین تاریخ اعلام کرد، روابط گردشگری خود با ایران را به دلایل امنیتی به حالت تعلیق در میآورد.
ارتقای اعتبار پاسپورت ایرانی، شعار روحانی قبل از انتخابات
تلاش برای افزایش اعتبار پاسپورت ایرانی از جمله شعارهای حسن روحانی پیش از انتخابات ریاست جمهوری بود. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم در جریان رای اعتماد از مجلس این موضوع را از جمله مهمترین اقدامات و برنامههای کاری خود اعلام کرد.
درپی همین موضعگیریها، پس از انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور، کارگروه تسهیل گردشگری در دولت تشکیل شد. برنامهریزی برای افزایش اعتبار سفر با پاسپورت ایرانی، از اصلیترین برنامهها و اهداف این کارگروه بود که البته هنوز نتیجهای در بر نداشته است.
اتباع ایرانی با گذرنامه جمهوری اسلامی ایران میتوانند به ۵۴ کشور بدون ویزا سفر کنند. در این فهرست ۱۹ کشور از قاره آفریقا، ۸ کشور از قاره آمریکا، ۱۶ کشور از قاره آسیا، ۵ کشور از قاره اروپا و ۶ کشور از قاره اقیانوسیه قرار دارند.
گذرنامه ایرانی رتبه ۸۶ را در رده بندی بهترین گذرنامههای جهان داراست.
منبع : فیس بوک چهارشنبه های اعتراضی
سفر به برزیل
پرده اول: یک ایرانی متولد مشهد در دوران کودکی به همراه خانواده راهی هلند می شود تا در آنجا گذران زندگی را ادامه دهد. مشغله های او در این مدت عبارت بود از: تحصیلات علوم سیاسی، نواختن ویولن و البته فوتبال. رضا قوچان نژاد کسی بود که در هلند رشد کرد و پرورش یافت تا با سبک فوتبال هلندی اش (چیزی که در پیشانی نوک حمله تیم ملی به آن نیاز داشتیم) عصای دست مربی پرتغالی تیم ملی شود.
پرده دوم: رابطه تیره و تار کاپیتان تیم ملی با گلر شماره یک این تیم هم در استقلال و هم در تیم ملی خود را نشان داد و کار تا حدی بالا گرفت که اثرات آن هم در استقلال دیده شد و هم در اردوی تیم کی روش. در استقلال تیغ رحمتی برش بیشتری داشت و ظاهرا آنجا نفس کشیدن برایش کمی راحت تر بود. ولی در تیم ملی... یک مصاحبه که ممکن است از روی عصبانیت لحظه ای بوده باشد پرونده او را حداقل تا این لحظه در ترکیب تیم ملی بست. رحمتی قبلا هم سابقه عصبانی شدن و زدن به سیم آخر را داشت. جایی که صدای پای امیر قلعه نویی به سمت نیمکت استقلال شنیده می شد و او با علم به این که جایی بهتر از استقلال برایش وجود ندارد، حرفهایی بر زبان آورد که کسی در این که او آخرین فصل حضورش در استقلال را پشت سر می گذارد شکی نداشته باشد. قلعه نویی البته برخلاف کی روش عمل کرد و این جنون آنی را نادیده گرفت تا با کمک سید مهدی بتواند یک قهرمانی دیگر در کارنامه خودش ثبت کند، کی روش هم روی همان یک پای خود ایستاد و دیگر رحمتی را به اردو فرا نخواند تا گلر دیگری به جای سنگر بان تیم ملی در ادامه بازی های حساس تیم ملی این وظیفه را عهده دار شود. وساطت صغیر و کبیر از روئسای فدراسیون گرفته تا پیشکسوتان فوتبال و حتی سینما هم نتوانست در تصمیم کی روش تغییری ایجاد کند. او برخلاف پیش بینی ها، دانیال داوری را هم جایگزین رحمتی نکرد تا همای سعادت روی شانه های رحمان احمدی بنشیند.
پرده سوم: کی روش را این روزها یقینا بیشتر و بهتر از قبل می شناسیم. پرتغالی کاریزماتیکی که کمی مانوئل ژوزه، کمی تونی اولیویرا و حتی کمی مورینیوی بالقوه درون خودش پنهان دارد. ولی شخصیت آرام و بدون جنب و جوش او به قدری واضح بود که بعضا توی چشم می زد. هیچ چیزی که نشان از انگیزه مضاعف برای او و برای انتقال با شاگردانش داشته باشد را در او نمی دیدیم. حتی وقتی با شش گل بحرین را در هم کوبید دریغ از یک لبخند خشک روی لبهای او. با اخم خود سر به زیر کنار زمین قدم می زد. شاید حتی این رفتار خشک او باعث شد گهگاهی ته دلمان برای پرش های ارتفاع افشین قطبی، مشت به هوا کوبیدن های علی دایی یا حتی آب نوشیدن قلعه نویی تنگ شده باشد. ولی او همین بود. خشک و سنگی، این بی تفاوتی داشت مارا نگران می کرد. مایی که میدانستیم ایرانی جماعت تاکتیک و شعاع حرکتی میدان تخریبی حالی اش نمی شود. باید به او روحیه و انگیزه بدهی. باید تهییجش کنی تا بلکه از استعداد ذاتی اش چیزی بیرون بزند و تو را خوشبخت کند. کاری که کی روش بلد نبود یا انگیزه اش را نداشت. ولی خدا انگیزه را برای او رساند، درشت گویی سرمربی کره در مصاحبه های چند روز قبل از بازی او باعث شد گدازه های آتشفشان او بیرون بزند، مانوئل ژوزه درونش بیرون بیاید و با مصاحبه ای تند تر جواب همتای کره ای را بدهد، اولیویرای درونش بیرون بزند و در طول 90 دقیقه مثل یک ایرانی متعصب بالا و پایین برود و ژوزه مورینیوی درونش هم پس از صدای سوت داور به سمت "چوی کنگ-هی" حمله ور شود و شاید اگر در قامت پیروزی به تن نداشت، انگشتی درون آن چشمهای بادامی فرو می رفت. سرمربی کره چیزی را به کی روش بخشید که حلقه گمشده شخصیت او بود. جاه طلبی و میل بیش از حد به پیروزی.
تیم ملی ایران به برزیل رفت، نه با نمایشی خیره کننده و بدون حرف و حدیث، نه در هم کوبیدن تیمهای کوچک و بزرگ گروه با تفاضل گل بالا، خیلی میلیمتری و با چینش دقیق خیلی از مسائل توانست صعود شیرینی به جمع 32 تیم برتر جهان داشته باشد که به قول محمدرضا میثاقی، این مدلی بیشتر بچسبد.
قوچان نژاد در این بازی و در بازی قبل توانست علیرغم نمایش نه چندان دلچسب هم تیمی هایش بازی را یک تنه "در بیاورد" تا ما اکنون دومین جشن ملی را در طول یک هفته برگزار کنیم. به علاوه نمایش خوب خط دفاعی تیم ملی در لحظات پایانی و واکنش تماشایی رحمان احمدی روی خط دروازه و حتی شانس در به ثمر ننشستن ضربه سر مهاجم کره ای.
اگر قوچان نژاد به جای فوتبال تصمیم به ادامه تحصیلاتش در علوم سیاسی یا نوازندگی ویولن می گرفت آیا ما بازهم امروز بلیت برزیل در جیب داشتیم؟
می توانید با اطمینان بگوید اگر رحمتی درون چهارچوب بود آن توپ به تور دروازه تیم ملی نمینشست؟ قطعا مهار آن ضربه در تخصص رحمان احمدی نبود و شاید حتی در مورد بهترین گلرهای حال حاضر دنیا نتوان کسی را پیدا کرد که در آوردن چنین توپی برایش بی درد سر باشد. رحمان احمدی با خوش شانسی این توپ را دفع کرد ولی مگر تکان خوردن بی هدف دستش که ناجی دروازه شد دستوری نبود که از مغز او ساطع شد؟ پس نمی توانیم بگوییم که امروز با رحمتی و دانیال داوری مسافر برزیل نبودیم؟
اگر شخص دیگری (حتی ضعیف تر) سرمربی کره جنوبی بود آیا بازهم چنین کی روشی را در این بازی روی نیمکت داشتیم؟ اگر دژاگه مصدوم نمی شد، اگر عقیلی قهر نمی کرد و جانشین صادقی در ترکیب بود، اگر حیدری مصدوم نمی شد، اگر شجاعی از روی برانکار پایین نمی آمد تا لنگان لنگان زمین را ترک کند و خیلی اگر های دیگر که مثل چرخ دنده های ساعت کنار هم نشستند تا ما امروز در انتظار چهارمین حضورمان در معتبر ترین تورنمنت ملی جهان باشیم. اگر هر یک از این اگر ها نبود سر نوشت ما این بود؟ شاید همه این ها تاکتیک های خدا بود برای سفر ما به ریو!