این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

دوستانه ترین کشوری که دیدم ایـــــران بود!

دوستانه ترین کشوری که دیدم ایـــــران بود!


«شاید واقعا خوش شانس ترین مرد دنیا باشم، اما کل کشورها رو دیدم بدون اینکه مریض بشم، کتک بخورم یا ازم سرقت بشه!»

Graham Hughes, سی و چهارساله و اهل لیورپول انگلستان، نخستین کسیست که به تمام کشورهای جهان بدون پرواز با هواپیما سفر کرده است. وی به تازگی ویدئویی در شبکه یوتیوب، شامل تصاویر کوتاه از ۲۰۱ کشور که در مدت چهار سال بازدید کرده, منتشر کرده است. اولین مُهر گذرنامه‌اش در تاریخ اول ژانویه ۲۰۰۹ در کشور اروگوئه ثبت شده و آخرینش در جزیره سیشلز در اقیانوس هند.

گراهام به تازگی مصابحه ای با شبکه Esquire Network انجام داده و در جواب به سوال «چه درسی از سفرهایت گرفتی؟» میگوید:
«درس اصلی که گرفتم این بود که هیچگاه ملتی را بخاطر دولتش قضاوت نکنم. دوستانه ترین کشوری که دیدم ایران بود. اصلا انتظارش را نداشتم. سوار در یک اتوبوس بین شهری بودم و پیر زنی کوچک جثه در مقابلم نشسته بود و با موبایلش صحبت میکرد. ناگهان رو به من کرد و با ایما و اشاره گوشیش را به من داد. من که نمیدانستم چه می خواهد، گوشی را گرفتم و گفتم "Hello"! صدای مردی جوان را شنیدم که خیلی روان انگلیسی صحبت می کرد. وی گفت که مادربزرگش نگران من است که نکند جایی را نداشته باشم که چیزی بخورم. او میخواست تا مرا به خانه اش ببرد تا برایم صبحانه درست کند. این بود که دوباره به انسانیت ایمان آوردم و دانستم که مردم چه خوبند. روحیه بزرگمنشی همه جا هست و شاید هم من خوش شانس ترین آدم زمینم!»

گراهام ویدئویی نیز در شبکه یوتیوب منتشر کرده که شامل ۱ثانیه از تمام کشورهاست:
http://www.youtube.com/watch?feature=player_profilepage&v=-pdZhbsyOSw

ترجمه و تدوین: ایران عزیز | Dear Iran
Source: http://bit.ly/19cznzG



عواقب به رسمیت شناختن کشور جعلی کردستان

<<< لطفا منتشر کنید >>>

عواقب به رسمیت شناختن کشور جعلی کردستان؛

نقشه ای که ملاحظه میکنید توسط یکی از هم وطنان در اربیل عراق گرفته شده، که به روشنی نشان از اهداف بلندمدت و ضد ایرانی آقای مسعود بارزانی و حزب او دارد. بی جهت نیست که در شرایط کنونی ضروری است ملت و دولت ایران به همراه متحدین منطقه ای خود یعنی چین، روسیه، عراق، سوریه، لبنان و... از به رسمیت شناختن چنین کشور جعلی که با حمایت علنی اسراییل و حمایت پنهانی آمریکا مسیر استقلال را طی میکند خودداری و در صورت نیاز با عوامل آن برخورد نمایند. مردم ایران کردها را بر اساس هزاران سند تاریخی بخش لاینفکی از ملت ایران میدانند و تشکیل کشوری با قومیتی ایرانی تحت نام کردستان به منزله فروپاشی هویت ملی ایران و آغاز چالشهای سیاسی و امنیتی در مرزهای غربی ما خواهد بود.


جمعیت ایران ۷۸ میلیون نفر شد!

جمعیت ایران ۷۸ میلیون نفر شد!

با افزایش ۳۳۳ هزار و ۶۶۹ نفر به جمعیت ایران از ابتدای سال جاری خورشیدی تاکنون، آمار جمعیت کشور به ۷۸ میلیون نفر رسید.

به‌گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار، جمعیت و اطلاعات مهاجرتی سازمان ثبت احوال روز سه‌شنبه ۲۴ تیرماه با اعلام این خبر افزود: «هم‌اکنون حدود ۷۰ درصد از جمعیت کشور بین ۱۵ تا ۶۴ سال سن دارند که سن کار و فعالیت محسوب می‌شود.»

به‌گفته وی از ابتدای امسال تاکنون، ۲۲۷ هزار و ۶۷ پسر و ۲۱۶ هزار و ۴۲۴ دختر متولد شدند و بیشترین میزان تولد در شهرها با ۳۴۵ هزار و ۹۲۲ مورد رخ داده است.

محزون همچنین گفت از ابتدای امسال تاکنون ۵۸ هزار و ۲۰۳ مرد و ۵۱ هزار و ۶۱۴ زن فوت کردند و بیشترین نرخ فوتی‌ها با هفت هزار و ۲۸۲ نفر در نقاط شهری بوده است.


و هیچ کس به فکر مردمی که نا آگاهانه موجودی را به این دنیا می آورند نیست ...

اگر از آن ها (آقایان بالاسری) بپرسی که چه کار برای آینده آن ها انجام خواهی داد ؟ آن ها خواهند گفت : خانه، شغل ودرآمد مناسب ،همسر ایده آل وسلامتی را برای آنها مهیا می کنیم ...

حال آنکه این آقایان نمی دانند این حقوق اولیه ی هر انسان است ...





رویاهای ما ...


یک شهروند امریکایی از یک شهروند جهان سومی پرسید
رویاهای تو چیست ؟
او پاسخ داد:
خانه، شغل ودرآمد مناسب ،همسر ایده آل وسلامتی
شهروند امریکایی گفت :
من درباره ی حقوق اولیه ات سوال نکردم من درباره ی رویاهای تو پرسیدم...

ملوان ایرانی، گروگان 150هزار دلاری دزدان دریایی

ملوان ایرانی، گروگان 150هزار دلاری دزدان دریایی



دو سال(چهار سال) از ربوده شدن سرملوان ایرانی توسط دزدان دریایی سومالی می‌گذرد و هنوز تهدیدهای دزدان برای اخاذی از خانواده‌اش ادامه دارد.

آنها می‌گویند که برای آزادی این مرد 150هزار دلار می‌خواهند اما با گذشت دو سال هیچ اقدامی برای آزادی مرد جوان نشده است.
شهریور سال 89 بود که شهریار علی آبادی سوار کشتی باری‌ای که در اجاره مردی ایرانی بود شد تا راهی سفری دو هفته‌ای شود. به غیراز او تعدادی ملوان پاکستانی، هندی و مالزیایی نیز در کشتی حضور داشتند و شهریار به‌عنوان سرملوان و نماینده صاحب کشتی، تنها سرنشین ایرانی این کشتی باری به شمار می‌رفت.

کشتی پس از اینکه بندرعباس را ترک کرد، به سمت آب‌های آزاد شروع به حرکت کرد و این آخرین باری بود که دوستان و آشنایان شهریار در اسکله، او را می‌دیدند. تنها چند روز پس از این ماجرا بود که کشتی در آب‌های آزاد هدف حمله دزدان دریایی قرار گرفت و توسط آنها ربوده شد. تا مدت‌ها پس از این ماجرا، خانواده شهریار از اینکه چه اتفاقی برای پسرشان رخ داده خبرنداشتند و تصور می‌کردند که او در جزیره‌ای دورافتاده گرفتار شده تا اینکه سرانجام متوجه شدند پسرشان از سوی دزدان دریایی ربوده شده و آنها برای آزادی شهریار درخواست مبلغ هنگفتی کرده‌اند.

در انتظار عروسی

برادر شهریار که در همه این ماه‌ها به‌دنبال راهی برای آزاد کردن برادرش از دست دزدان بوده، در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: شهریار تازه نامزد کرده و قرار بود به‌زودی مراسم عروسی‌اش در بندرعباس برگزار شود. ما مقدمات اولیه مراسم عروسی ازجمله رزرو تالار و خریدهای لازم را انجام داده بودیم و قرار بود به محض اینکه برادرم از سفر برگشت، عروسی برگزار شود.

وی می‌گوید: دو هفته از رفتن برادرم گذشت و خبری از او نشد. در ابتدا فکر می‌کردیم که حتما سفر دیگری برایشان پیش آمده و به‌زودی کشتی در اسکله پهلو می‌گیرد اما روزها می‌گذشت و هیچ خبری از برادرم نبود. آنچه کاملا عجیب بود و ما را نگران می‌کرد، این بود که برخلاف سفرهای قبلی، در این مدت با ما تماس نگرفته بود و حتی صدایش را هم نشنیده بودیم.

14‌ماه بی‌خبری

بی خبری خانواده شهریار نه چند هفته که تا 14‌ماه ادامه داشت و آنها در همه این مدت تصور می‌کردند که کشتی در جزیره‌ای دور افتاده در اطراف تایلند خراب شده و آنها روی آب گرفتار شده‌اند. غافل از اینکه ماجرا چیز دیگری بود.برادر شهریار می‌گوید: صاحب کشتی از آشنایانمان است. در این مدت هر بار که نزد او می‌رفتیم، می‌گفت که کشتی در جزیره دورافتاده خراب شده و قرار است از آلمان با هلی‌کوپتر به آنجا قطعه یدکی ببرند و کشتی را درست کنند. وقتی از او پرسیدیم که اگر اتفاقی نیفتاده، چرا شهریار با ما تماس نگرفته؟ جواب می‌داد که چون جزیره دورافتاده است، از دسترس امواج مخابراتی خارج است. ما هم حرف هایش را باور کردیم تا اینکه یک روز وقتی اسم کشتی را در اینترنت جست‌وجو کردیم، به خبرهایی برخوردیم که از دزدیده شدن کشتی توسط دزدان دریایی حکایت داشت. آنجا بود که فهمیدیم چه اتفاقی برای برادرم رخ داده است.

درخواست میلیونی

خانواده شهریار وقتی از ربوده شدن کشتی و سرنشینان آن باخبر شدند، با صاحب کشتی تماس گرفتند اما او هر بار به آنها وعده می‌داد که مذاکرات برای آزادی شهریار در جریان است و او به‌زودی از بند دزدان رها می‌شود؛ اتفاقی که تا ماه‌ها بعد نیز رخ نداد.
برادر جوان ربوده شده می‌گوید: ما در این مدت به هر جا که می‌دانستیم سر زدیم. از آنجا که دزدان دریایی برای آزادی برادرم درخواست 150هزار دلار کرده بودند، به سراغ یکی از نمایندگان مجلس رفتیم و وی با ارسال نامه‌ای از وزارت امورخارجه خواست برای آزادی برادرم اقدام کنند. پس از آن بارها به وزارت امور خارجه مراجعه کردیم اما هیچ جوابی نگرفتیم.

تنها کاری که انجام شد، نامه نگاری بود اما هیچ‌کدام از این نامه‌ها باعث نشد که برادرم از بند دزدان آزاد شود. حتی مدتی بعد متوجه شدیم که دزدان یکی از ملوانان هندی کشتی را به قتل رسانده‌اند و ملوانان پاکستانی با کمک مسئولان کشورشان آزاد شده‌اند و مسئولان کشور مالزی هم در حال رایزنی برای آزادی ملوانان کشورشان هستند اما هیچ کاری برای آزادی شهریار انجام نشد. تا جایی‌که دزدان دریایی وقتی دیدند کسی به فکر آزاد کردن برادرم نیست با پدر و مادرم تماس گرفتند و آنها را تهدید کردند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، شهریار را مثل ملوان هندی به قتل خواهند رساند.

سکته مادر

از چند‌ماه پیش بود که تماس‌های دزدان دریایی با خانواده شهریار شروع شد، تماس‌های وحشتناکی که باعث ترس و هراس این خانواده شد تا جایی که مادر خانواده دو بار سکته کرد و راهی بیمارستان شد.برادر شهریار می‌گوید: چون ما با زبان انگلیسی آشنایی نداشتیم، دزدان دریایی درخواستشان را از طریق شهریار برایمان مطرح می‌کردند. به این صورت که با ما تماس می‌گرفتند و گوشی را به برادرم می‌دادند. او هم درخواست آنها را به فارسی برایمان ترجمه می‌کرد. گاهی اوقات دزدان برای اینکه ما را مجبور به تهیه پول کنند، او را شکنجه می‌کردند و صدای فریادهایش را می‌شنیدیم.

حتی یک‌بار روی بدنش عقرب انداختند که نیش آن برادرم را تا یک قدمی مرگ برد. برادرم زمانی که تلفنی با ما حرف می‌زد، می‌گفت که او را به جنگلی در مالی برده و در آنجا زندانی کرده‌اند. او می‌گفت که دزدان کاملا سازمان یافته عمل می‌کنند و در این جنگل، گروگان‌هایشان را آنقدر شکنجه و زندانی می‌کنند تا به خواسته‌شان که دریافت پول است برسند. حالا شهریار بیش از دو سال است که در آنجا زندانی است و به گفته خودش هر روز شکنجه می‌شود و وزارت امور خارجه برای آزادی‌اش کاری انجام نمی‌دهد.

فروش خانه قدیمی

خانواده سرملوان ایرانی وقتی دیدند درخواستشان برای آزادی شهریار به جایی نرسیده، خودشان دست به‌کار شدند تا پول درخواستی دزدان را تهیه کنند. برادر شهریار می‌افزاید: پدرم بازنشسته است. او یک خانه قدیمی در بندرعباس داشت که آن را به مبلغ 50میلیون تومان فروخت و از مدتی قبل به کرج آمده و همراه مادر و برادر دیگرم در خانه اجاره‌ای ما زندگی می‌کند.

ما همه تلاشمان را کردیم تا برادرم را که حالا 27ساله است، از دست دزدان دریایی نجات دهیم اما دیگر پولی نداریم که به این مبلغ اضافه کنیم و نمی‌دانم اگر این مبلغ فراهم نشود، چه بلایی سر شهریار می‌آید. دزدان در آخرین تماسشان گفته‌اند که تهدیدشان برای کشتن برادرم کاملا جدی است و امیدوارم مسئولان هر چه زودتر برای آزادی او وارد عمل شوند.



منبع





و اما در انتها چند سوال از نیروی دریایی و سپاه و آقایانی که میز ریاست به کامشان شیرین آمده و چهار سال فرزند ایران را فراموش کرده بودند ...


1 - آیا جان فرزند ایران 1.000.000 دلار ارزش نداشت که چهار سال را در اسارت زندگی کند؟

2 - آیا جان فرزند ایران 0.100.000 دلار ارزش نداشت که چهار سال را در اسارت زندگی کند؟

3 - جناب وزیر دفاع (دولت احمدی نژاد و دولت روحانی) اگر فرزند خودتان بود هم همین گونه رفتار می کردید ؟