بچه های والیبال مچکریم ...
تصویری از بلایی که دیروز بچه های تیم ملی سر بازیکنان برزیل آوردن
.
تلاش این دوتا واسه جمع کردن توپ عقب زمین منجر به خلق این تصویر به یادماندنی شد
.
تا همین 10، 15 سال پیش آرزو داشتیم بتونیم تو 4تا تیم اول آسیا باشیم و
با تیم هایی مثل چین، ژاپن و کره جنوبی رقابت کنیم ولی امروز به جایی
رسیدیم که پرافتخارترین تیم جهان رو تو زمین خودش و جلوی چشم 11هزار
هوادارش 3-0 می بریم.
.
با کار، تلاش و برنامه ریزی درست و مستمر تو همه عرصه ها میشه به موفقیت رسید
ای درد و بلاتون بخوره تو سر بعضی از سیاست مداران !
ارمنی
آندرانیک تیموریان؛ تبلور غیرت ایرانی-ارمنی
در سال 206 جوان بودم و متوجه اتفاقات نشدم
وی در ادامه به اتفاقات سال 2006 اشاره کرد و افزود: در آن موقع من بسیار جوان بودم و متوجه نمیشدم چه کار بزرگی انجام شد و میخواهم به جایی بروم که آخر فوتبال دنیاست. آن روزها من جوان بودم و در دور مقدماتی هم تنها 5 دقیقه آن هم بازی آخر مقابل ژاپن به میدان رفتم که تیم ما قبل از آن بازی با گل نصرتی به جام جهانی صعود کرد.
دو افسوس بزرگ در سال 2010
تیموریان صحبتهای خود را اینگونه ادامه داد: در سال 2010 هم می توانستیم به جام جهانی برسیم. آن روزها برای من خیلی تلخ بود زیرا به دلیل مصدومیت در فوتبال اروپا نتوانستم تیم ملی را همراهی کنم. من آن موقع دو افسوس خوردم؛ یک تیم ملی صعود نکرد و دوم اینکه من نتوانستم به تیم ملی کمک کنم.
یکی از اتفاقات نادر فوتبالیمان در سال 2010 رقم خورد
وی همچنین افزود: در سال 2010 و بازی با کرهجنوبی یکی از اتفاقات نادر فوتبالیمان بود و در حالی که ما شانس داشتیم حتی به عنوان تیم دوم گروه به جام جهانی صعود کنیم، به خاطر نتیجهای که در بازی کرهشمالی با عربستان رقم خورد ناباورانه حتی به پلیآف هم نرسیدیم و حذف شدیم، اما خدا را شکر امسال توانستیم در خاک کرهجنوبی مقتدرانه به جام جهانی صعود کنیم.
چرا ایران باید هر 8 سال یکبار به جام جهانی صعود کند
هافبک تیم ملی ایران با طرح این پرسش که چرا باید فوتبال ایران که یکی از قدرتهای غرب آسیا است هر 8 سال یکبار به جام جهانی صعود کند؟، اضافه کرد: امیدوارم از این به بعد مسئولان فوتبال طوری برنامهریزی کنند که تیم ملی بتواند در هر دوره جام جهانی حضور داشته باشد. این مساله نیاز به حمایت همه جانبه دارد زیرا صعود به جام جهانی از نظر سیاسی، اقتصادی و حتی فوتبالی باعث پیشرفت کشور میشود.
تیمهایی را بردیم که مدعی جهانی شدن بودند
وی با بیان اینکه صعود به جام جهانی یک گارانتی برای فوتبال یک کشور برای 4 سال خواهد بود، ادامه داد: این واقعه بزرگ را هیچکس از یاد نخواهد برد، البته نمیخواهم صعود به جام جهانی در این دوره را با سال 98 مقایسه کنم، آنها خیلی خوب بودند اما ما هم در شرایط بسیار سخت به جام جهانی صعود کردیم و تیمهایی را بردیم که هر کدام مدعی جهانی شدن بودند.
قبل از بازی قطر 10 درصد شانس سوم شدن داشتیم
تیموریان در پاسخ به این سوال که بعد از شکست تیم ملی مقابل عمان آیا فکر میکردید بتوانید به جام جهانی صعود کنیم؟، اظهار داشت: قبل از بازی قطر 10 درصد شانس سوم شدن در گروه را برایمان متصور شده بودند اما بعد از بردن قطر در یک بازی بسیار سخت در دوحه و آن اتفاقاتی که در بازی لبنان با کره به وجود آمد شرایط گروه پیچیدهتر شد و امیدواریها به تیم ملی از 10 درصد به 50 درصد رسید.
بعد از برد کره مطمئن شدم مستقیما به جام جهانی میرسیم
وی افزود: من بعد از آن بازی با قطر مطمئن شدم با یک برد مقتدرانه مقابل لبنان میتوانیم حتی مستقیماً به جام جهانی برویم. ما با یک بازی خوب و جسورانه لبنان را در هم شکستیم، در همان روز هم شکست خوردن ازبکستان در کره انگیزه ما را بیشتر کرد تا مستقیماً به جام جهانی برسیم.
ملی پوشان یک لحظه غفلت نکردند
هافبک تیم ملی کشورمان تصریح کرد: به نظرم راهی که ما رفتیم، سناریویش از قبل نوشته شده بود. ما همان راهی را رفتیم که قبل از بازی با قطر و تا اتمام بازی با کره میخواستیم. در این روزهای مهم ملی پوشان یک لحظه غفلت نکردند و از این سه بازی مهم 9 امتیاز سرنوشت ساز گرفتیم و واقعاً تیم های دیگر گروه را با عملکرد خود ناامید کردیم.
دیگر تیمهای گروه فکر نمیکردند به عنوان تیم نخست به جام جهانی برسیم
وی با بیان اینکه هیچکدام از دیگر تیمهای گروه فکر نمیکردند ایران به عنوان تیم نخست مقتدرانه به جام جهانی برسد، یادآور شد: ما در رطوبت بالا و دمای 40 درجه قطر و در حالی که این تیم هم شانس صعود به جام جهانی داشت سه امتیاز گرفتیم. اگر آن اتفاق نمیافتاد، شاید به پلیآف هم نمیرسیدیم و امروز طور دیگری با ما برخورد میشد. در آن شرایط سرمربی و بازیکنان زیر سوال می رفتند. به عقیده من تمام این مسایل به خیلیها نشان داد که باید واقعیتها را با داشتههایمان بسنجیم، با برنامه جلو برویم و عجول نباشیم.
خیلیها به تیم ملی و موفقیتش ایمان نداشتند
تیموریان با طرح این سوال که آیا میخواهیم خودمان را درست کنیم؟، اضافه کرد: در این روزها که خیلیها به تیم ملی و موفقیتش ایمان نداشتند، برخی دیگر از ما حمایت کردند و پشت سرمان ایستادند و حتی خیلیها به عملکرد ما انتقاد کردند ولی این برنامهریزی بود که انجام شده بود و ما باید با همین استراتژی در این سه بازی، بازی میکردیم تا بتوانیم صعودمان به جام جهانی را قطعی کنیم.
تنها با این شیوه شکل میتوانستیم کره را ببریم
وی در مورد نحوه بازی تیم ملی مقابل کرهجنوبی هم اظهار داشت: این یک چیز طبیعی است، کرهایها در زمین خود در روزی که امتیاز میخواستند مالکیت بیشتر توپ را در اختیار گرفتند، اما در بازی رفت همه دیدند در حالی که ایران 10 نفره هم شده بود، مالکیت توپ و میدان در اختیار ما بود. ما میدانستیم تنها به این شکل میتوانیم کره را ببریم که راههای نفوذشان را ببندیم و روی ضد حمله به گل برسیم که خوشبختانه این اتفاق افتاد.
خبرنگاران کرهای خجالت کشیدند و رفتند
هافبک تیم ملی ایران در بخش دیگری از این گفتگو به اظهار نظرهای خبرنگاران کرهای قبل از این دیدار هم اشاره کرد: خبرنگاران کرهای پیش از این بازی به من میگفتند در ورزشگاه اولسان نیز مانند سئول شما را شکست میدهیم تا به جام جهانی نروید و من به آنها گفتم انگار یادتان رفت در سئول ما را نبردید بلکه با گل دقایق پایانی از شکست فرار کردید. ضمن اینکه در تاریخ هم ما یک بار به شما 6 گل زدیم. این صحبتهای من باعث شد، خودشان خجالت کشیدند و رفتند. آنها میخواستند جنگ روانی به راه بیاندازند اما در نهایت خودشان مغلوب اظهار نظرهای ناشیانه خود شدند.
خودم صدای شکستن دستم را شنیدم
وی
که حدود 60 دقیقه از بازی ایران برابر کرهجنوبی را با دست شکسته ادامه
داده بود، در این خصوص گفت: خودم صدای شکستن دستم را شنیدم. بازیکن کره در
نیمه اول با زانویش روی دست من افتاد اما من تنها در بین دو نیمه از دکتر
شهاب خواستم به من آمپول ضد درد تزریق کند، هرچند آن آمپول زیاد تاثیری
نداشت. یک لحظه به ساعت نگاه کردم و دیدم تازه دقیقه 37 هستیم اما
نمیتوانستم به خاطر حساسیت بازی میدان را خالی کنم.
من و یکنبائر؟؛ دایی هم با طحال پاره بازی کرد
تیموریان
در مورد اینکه بکن باوئر تنها فوتبالیست جهان بوده که با دست شکسته در
مسابقات رسمی بازی کرده و رسانههای ایران نیز وی را به بکن باوئر تشبیه
کردهاند، تصریح کرد: نمیتوان گفت از خودگذشتگی کردم، دوست داشتم بمانم و
برای موفقیت تیم ملی تلاش کنم. واقعاً بیرون رفتن از زمین سخت بود زیرا
بازی صفر - صفر بود و سایر بازیکنان برای همدیگر فداکاری میکردند. باور
کنید اصلاً به این موضوع فکر نمیکردم که فردا روز بگویند آندو با دست
شکسته بازی کرد زیرا علی دایی هم در یک بازی مهم ملی با طحال پاره به بازی
ادامه داده بود.
نمیتوانستم از مربی بخواهم تعویضم کند
وی
همچنین خاطرنشان کرد: شرایط بازی طوری بود که نمیتوانستم از مربی بخواهم
تعویضم کند و خوشحالم توانستم تا لحظه آخر دوام بیاورم و نقش کوچکی در
موفقیت تیم ملی داشته باشم. هر چند واقعاً در برخی لحظات به خاطر درد شدید
حتی نمیتوانستم به درستی بدوم خصوصاً در نیمه دوم که یک بازیکن کرهای بار
دیگر روی دستم فرود آمد.
اتفاقات عجیب و غریب و زیبا در بازی ازبکستان با قطر رخ داد
هافبک
تیم ملی ایران در بخش دیگری از این گفتگو در مورد شکست سنگین قطر مقابل
ازبکستان اظهار داشت: من واقعاً نمیفهمم در آن بازی چه اتفاقی افتاد، قطر
تا دقیقه 60 از ازبکستان جلو بود و یک بار هم توپ را به تیم دروازه آنها
کوبیده بود، نمیخواهم بگویم در آن بازی تبانی شده، شاید اتفاقات زیبای
فوتبال که در بعضی موارد عجیب و غریب بوده و زیباییهای این ورزش را بیشتر
میکند، در آن مسابقات رقم خورده است.
5 ساعت بعد از بازی متوجه نتیجه بازی ازبکستان با قطر شدم
وی
افزود: شما فکر کنید با کره یک بر یک میکردیم و آن موقع به پلیآف می
رفتیم؛ باور کنید من 5 ساعت بعد از بازی و به خاطر اینکه اینقدر غرق در
خوشحالی شکست دادن کره و صعود به جام جهانی بودم، متوجه نتیجه آن بازی شدم.
اگر کره یک گل میزد ما به پلی آف میرفتیم و یا اگر ازبکستان دو گل دیگر
به ثمر میرساند، کره به پلیآف میرفت.
ترس را در چهره بازیکنان کره دیدم
تیموریان
در بخش دیگری از گفتگویش با خبرنگار مهر، به اتفاق جالبی هم اشاره کرد:
شاید کرهای از نتیجه آن بازی باخبر بودند زیرا من ترس را در چهره تک تک
آنها خصوصاً پس از شکست مقابل ایران دیدم. باور کنید همان برد 5 بر یک کره
ای را سورپرایز کرد زیرا به پلی آف نرفتند. باور کنید آنها با تمام قوا
آمده بودند تا ایران را شکست دهند ولی ناکام شدند آن هم برای دومین بار در
فاصله کمتر از شش ماه.
جای اشکان دژاگه خالی بود
تیموریان
در مورد اینکه خیلیها قوچاننژاد را فرشته نجات تیم ملی میدانند، گفت:
او یک فوروارد کاملاً با شخصیت است که در فوتبال اروپا زندگی کرده و بزرگ
شده و کاملاً فارسی را بلد است. البته جای اشکان دژآگه هم خالی بود بازیکنی
که لول او فراتر از فوتبال آسیا است. باید کنار اشکان بازی کنید تا کلاس
بالای فوتبالش را به درستی لمس کنید. وقتی با او همکلام میشوید، با اینکه
بلد نیست فارسی صحبت کند، متوجه میشوید او یک ایرانی الاصل است.
همه در موفقیت تیم ملی شریک هستند
وی در ادامه همچنین اظهار داشت: تمام بازیکنان برای موفقیت تیم ملی تلاش کردند و این موفقیت نتیجه برنامه خوب تیم ملی، حمایتهای فدراسیون، مردم و رسانه ها بود، پس همه در آن نقش داشتند.
وضعیتم غیر قابل توصیف است
هافبک تیم ملی ایران در مورد اینکه امروز تیموریان یکی از شخصیتهای برجسته ارامنه مقیم ایران است و خودش در این خصوص چه احساسی دارد، خاطرنشان کرد: فوتبال ارامنه به خاطر اینکه اکثر آنها با خانواده ایران را ترک کردهاند، افت داشته است. امروز آرارات در بخش فوتبال تنها یک نام است، هرچند در رشتههای دیگر فعالیت میکنند. در این شرایط باید بگویم وضعیتم غیر قابل توصیف است، شاید من به این مسایل فکر نمیکردم اما الان در جام جهانی هستم و این برای دومین بار است که چنین اتفاقی رخ می دهد.
من احساس غرور میکنم
وی خاطرنشان کرد: نمیدانم تا جام جهانی چه اتفاقی بیافتد، شاید خیلیها عوض شوند اما من احساس غرور میکنم و امیدوارم بتوانم به عنوان نماینده ارامنه کار کوچکی را برای ورزش ایران و فوتبال ایران انجام دهم. در جام جهانی 2006 جوان بودم اما امروز با تجربه کامل میخواهم در میدان جام جهانی حاضر شوند.
شاید خیلیها بگویند تیم ملی خوش شانس بوده
تیموریان در پایان در مورد وضعیت کیروش هم گفت: شاید خیلیها بگویند تیم ملی خوش شانس بوده اما این موفقیت حاصل برنامهریزی و استراتژی خوب کادر فنی و تلاش بازیکنان است. امیدوارم شرایط برای ادامه همکاری کیروش فراهم شود و او نیز در تیم ملی ایران بماند.
سفر به برزیل
پرده اول: یک ایرانی متولد مشهد در دوران کودکی به همراه خانواده راهی هلند می شود تا در آنجا گذران زندگی را ادامه دهد. مشغله های او در این مدت عبارت بود از: تحصیلات علوم سیاسی، نواختن ویولن و البته فوتبال. رضا قوچان نژاد کسی بود که در هلند رشد کرد و پرورش یافت تا با سبک فوتبال هلندی اش (چیزی که در پیشانی نوک حمله تیم ملی به آن نیاز داشتیم) عصای دست مربی پرتغالی تیم ملی شود.
پرده دوم: رابطه تیره و تار کاپیتان تیم ملی با گلر شماره یک این تیم هم در استقلال و هم در تیم ملی خود را نشان داد و کار تا حدی بالا گرفت که اثرات آن هم در استقلال دیده شد و هم در اردوی تیم کی روش. در استقلال تیغ رحمتی برش بیشتری داشت و ظاهرا آنجا نفس کشیدن برایش کمی راحت تر بود. ولی در تیم ملی... یک مصاحبه که ممکن است از روی عصبانیت لحظه ای بوده باشد پرونده او را حداقل تا این لحظه در ترکیب تیم ملی بست. رحمتی قبلا هم سابقه عصبانی شدن و زدن به سیم آخر را داشت. جایی که صدای پای امیر قلعه نویی به سمت نیمکت استقلال شنیده می شد و او با علم به این که جایی بهتر از استقلال برایش وجود ندارد، حرفهایی بر زبان آورد که کسی در این که او آخرین فصل حضورش در استقلال را پشت سر می گذارد شکی نداشته باشد. قلعه نویی البته برخلاف کی روش عمل کرد و این جنون آنی را نادیده گرفت تا با کمک سید مهدی بتواند یک قهرمانی دیگر در کارنامه خودش ثبت کند، کی روش هم روی همان یک پای خود ایستاد و دیگر رحمتی را به اردو فرا نخواند تا گلر دیگری به جای سنگر بان تیم ملی در ادامه بازی های حساس تیم ملی این وظیفه را عهده دار شود. وساطت صغیر و کبیر از روئسای فدراسیون گرفته تا پیشکسوتان فوتبال و حتی سینما هم نتوانست در تصمیم کی روش تغییری ایجاد کند. او برخلاف پیش بینی ها، دانیال داوری را هم جایگزین رحمتی نکرد تا همای سعادت روی شانه های رحمان احمدی بنشیند.
پرده سوم: کی روش را این روزها یقینا بیشتر و بهتر از قبل می شناسیم. پرتغالی کاریزماتیکی که کمی مانوئل ژوزه، کمی تونی اولیویرا و حتی کمی مورینیوی بالقوه درون خودش پنهان دارد. ولی شخصیت آرام و بدون جنب و جوش او به قدری واضح بود که بعضا توی چشم می زد. هیچ چیزی که نشان از انگیزه مضاعف برای او و برای انتقال با شاگردانش داشته باشد را در او نمی دیدیم. حتی وقتی با شش گل بحرین را در هم کوبید دریغ از یک لبخند خشک روی لبهای او. با اخم خود سر به زیر کنار زمین قدم می زد. شاید حتی این رفتار خشک او باعث شد گهگاهی ته دلمان برای پرش های ارتفاع افشین قطبی، مشت به هوا کوبیدن های علی دایی یا حتی آب نوشیدن قلعه نویی تنگ شده باشد. ولی او همین بود. خشک و سنگی، این بی تفاوتی داشت مارا نگران می کرد. مایی که میدانستیم ایرانی جماعت تاکتیک و شعاع حرکتی میدان تخریبی حالی اش نمی شود. باید به او روحیه و انگیزه بدهی. باید تهییجش کنی تا بلکه از استعداد ذاتی اش چیزی بیرون بزند و تو را خوشبخت کند. کاری که کی روش بلد نبود یا انگیزه اش را نداشت. ولی خدا انگیزه را برای او رساند، درشت گویی سرمربی کره در مصاحبه های چند روز قبل از بازی او باعث شد گدازه های آتشفشان او بیرون بزند، مانوئل ژوزه درونش بیرون بیاید و با مصاحبه ای تند تر جواب همتای کره ای را بدهد، اولیویرای درونش بیرون بزند و در طول 90 دقیقه مثل یک ایرانی متعصب بالا و پایین برود و ژوزه مورینیوی درونش هم پس از صدای سوت داور به سمت "چوی کنگ-هی" حمله ور شود و شاید اگر در قامت پیروزی به تن نداشت، انگشتی درون آن چشمهای بادامی فرو می رفت. سرمربی کره چیزی را به کی روش بخشید که حلقه گمشده شخصیت او بود. جاه طلبی و میل بیش از حد به پیروزی.
تیم ملی ایران به برزیل رفت، نه با نمایشی خیره کننده و بدون حرف و حدیث، نه در هم کوبیدن تیمهای کوچک و بزرگ گروه با تفاضل گل بالا، خیلی میلیمتری و با چینش دقیق خیلی از مسائل توانست صعود شیرینی به جمع 32 تیم برتر جهان داشته باشد که به قول محمدرضا میثاقی، این مدلی بیشتر بچسبد.
قوچان نژاد در این بازی و در بازی قبل توانست علیرغم نمایش نه چندان دلچسب هم تیمی هایش بازی را یک تنه "در بیاورد" تا ما اکنون دومین جشن ملی را در طول یک هفته برگزار کنیم. به علاوه نمایش خوب خط دفاعی تیم ملی در لحظات پایانی و واکنش تماشایی رحمان احمدی روی خط دروازه و حتی شانس در به ثمر ننشستن ضربه سر مهاجم کره ای.
اگر قوچان نژاد به جای فوتبال تصمیم به ادامه تحصیلاتش در علوم سیاسی یا نوازندگی ویولن می گرفت آیا ما بازهم امروز بلیت برزیل در جیب داشتیم؟
می توانید با اطمینان بگوید اگر رحمتی درون چهارچوب بود آن توپ به تور دروازه تیم ملی نمینشست؟ قطعا مهار آن ضربه در تخصص رحمان احمدی نبود و شاید حتی در مورد بهترین گلرهای حال حاضر دنیا نتوان کسی را پیدا کرد که در آوردن چنین توپی برایش بی درد سر باشد. رحمان احمدی با خوش شانسی این توپ را دفع کرد ولی مگر تکان خوردن بی هدف دستش که ناجی دروازه شد دستوری نبود که از مغز او ساطع شد؟ پس نمی توانیم بگوییم که امروز با رحمتی و دانیال داوری مسافر برزیل نبودیم؟
اگر شخص دیگری (حتی ضعیف تر) سرمربی کره جنوبی بود آیا بازهم چنین کی روشی را در این بازی روی نیمکت داشتیم؟ اگر دژاگه مصدوم نمی شد، اگر عقیلی قهر نمی کرد و جانشین صادقی در ترکیب بود، اگر حیدری مصدوم نمی شد، اگر شجاعی از روی برانکار پایین نمی آمد تا لنگان لنگان زمین را ترک کند و خیلی اگر های دیگر که مثل چرخ دنده های ساعت کنار هم نشستند تا ما امروز در انتظار چهارمین حضورمان در معتبر ترین تورنمنت ملی جهان باشیم. اگر هر یک از این اگر ها نبود سر نوشت ما این بود؟ شاید همه این ها تاکتیک های خدا بود برای سفر ما به ریو!