این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

همتای واژگان پارسی

همتای واژگان پارسی


بیاییم به جای واژه های تازی "سابق، سابقاً، اسبق"، "سابقه"، "سبقت" و "مسابقه" واژه های پارسی <پیش، پیشین، پیشتر، گذشته>، <پیشینه>، <پیشی > و<هم‌پیشی> را به کار ببریم.


همتای واژگان پارسی

همتای واژگان پارسی


فقر و فاقه = نداری و نیاز 

ضعیف و نحیف = سست و نزار
اغنیاء و فقراء = پرمایگان و کم مایگان / توانگران و تــُهیدستان
اولیاء و اشقیاء = هومنشان و بدمنشان 
رئیس و مرئوس = سرپرست و سرسپرده
اجبار و اختیار = بایندگی و شایندگی
نسبی و مطلق = وَسته و ناوَسته
حاکم و محکوم = فرمانگر و فرمانگیر
حامل و محمول = بارکش و بار (حامله = باردار)
ولی عصر و ولی عهد = زمان بان و پیمان بان



تمبر آلمانی ( خاوری) بزرگداشت پورسینا، اَبَرهوشمند  نابغه) ایرانی نامدار و از پیشگامان پارسی سازی

تازی دوستان می گویند

تازی دوستان می گویند


تازی دوستان می گویند که عربی زبانی زیبا غنی و گسترده است و ما کار بدی میکنیم که تازی زدایی میکنیم ! اگر عربی زیبا است برای خودش است ،بگذار عرب با آن خوشبخت باشند. ولی اینکه غنی و گسترده است، باید گفت که گسترده است چون بزور شمشیر از اسپانیا گرفته تا چین تاخته اند. تازه زبان انگلیسی که گسترده تر است! ولی چرا غنی است؟ میگویند چون هزاران ریشه دارد. این درست است ولی آیا این یک برتری است؟ نه! آنها چون ساختار پسوندی و پیشوندی را ندارند، باید هربار که چم ( مفهوم) و یا چیز نوی میاید، یک ریشه ی تازه درست کنند و اینگونه، زبانی "باد کرده" دارند که یک عرب در درازای زندگی خود نمی تواند همه هزاران ریشه اش را یاد بگیرد و از اینرو زبان، و در پی ان اندیشه اش، دارای کاستی و سستی اند و بکرده (عملا ً) هم پس از سده ها و هزاره ها، به هیچ جا نرسیده اند. ولی یک کسی که زبان هندواروپایی دارد، باید واژه های بسیار کمتری را یاد بگیرد تا بتواند همان اندازه دریابد. نمونه:

--------پارسی:
• سر
• نوشتن
سراسر
سرنوشت
سرنویس
-----------عربی:
• رَأْس
• کتب
• کــُـلّ
• تقدیر/قَدَر
• مُفَکِّرَة
---
می بینیم که اگر ما در زبان خودمان تنها ٢ واژه ی سر و نوشتن را بدانیم، اگر هم چم سراسر و سرنوشت و سرنویس را ندانیم، به آسانی در میابیم، ولی یک تازی، باید هر ۵ واژه را یاد بگیرد .


چرا پارسی سازی؟

چرا پارسی سازی؟


١- جــُــداسری های دستوری که با واژگان تازی امده اند از میان میروند.

٢- لغزش کمتری در نوشتار رخ میدهد ( س.ص، ظ،ض ز،ذ،..)
۳- زبان یکدست تر و قانون مند تر و پویا ترمیشود
۴- یادگرفتن آن برای کودک و بیگانه آسانتر میشود
۵- ما را آپاندیسی از زبان و فرهنگ عرب به شمار نمیآورند
۶- با فرهنگ نیاکان پاک خود پیوند میسازیم، 
(برای نمونه با "منشور حقوق بشر" و نه با بیابان و ترور)
۷- زبان آهنگین میشود چون واژه های گلوخراش میروند
۸- به کشور های بافرهنگ و پیشرفته ی جهان نزدیک تر میشویم
۹- کدام یک از شما خوانندگان دستور زبان فارسی را براستی درست و آسان فراگرفتید؟ گمان کنم کمتر کسی ، چرا که به عربی بود. با پارسی سازی، دستور زبان سبک تر شده و آسانتر برای یادگیری خواهد بود ، زیرا دیگر نه واژه های تازی دارد و نه زنجیر سنگین دستور زبان تازی را باخود میکشد.