ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
این واژه ها را بیرون بیندازیم: دغل، مکر، حیله ، خدعه، تزویر = فریب، ترفند، نیرنگ، رنگ ، کنبور( واژه فرموش شده)
مرد دغل = مرد فریبکار
دغلکاری او اظهر من الشمس است =
فریبکاری او روشن (تر از آفتاب) است
روباه حیوانی مکار است = روباه جانوری فریبگر است
عمروعاص مردی حیله گر و مزوّر بود=
عمروعاص مردی نیرنگ باز و ترفند سازبود.
( نیرنگ در باستان به چم افسونگری هم بکار میرفته)
او با خدعه حریفان خود را شکست داد=
او با رنگ ، هماوردان خود را شکست داد.
بالاخره با تزویر به حکومت نائل شد=
سرانجام با ترفند به فرمانروایی دست یافت.
و مکرش حاصل داد = و کنبورش به بر نشست.
چون که بی رنگی اسیر رنگ شد
موسی ای با موسی ای در جنگ شد
چون به بیرنگی رسی کآن داشتی
موسی و فرعون دارند آشتی
جلال الدین بلخی ( مولوی)