این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

شهدا


روزگاری در سرزمینـم یــواشکی ساکشان را می بستنــد ،
یواشـکی شناسنـامه هایشان را دست کاری میکردنــد تا با زیـاد کردن سنشان بـه جبــهه برونــد ،

در جبـهه یـواشکی سنــگر را ترک می کردنــد بــرای نمـاز شب
و یواشکی گمنــام شهیــد می شدنــد ! •

ولی امروز. . .
و امـروز یـواشکـی در افـکـار مـان نـفـوذ کـردنـد، یواشکـی روشنـفـکر نـمـا ایمان کردند، یـواشکـی مـرا بـی غـیـرت و تـو را بـی حـجـاب کـردنـد، و امـروز تـو چـه بـا غـرور روسـری از سـر بـرمـیـداری و حـراج مـیـکـنـی زیـبایـیـت را بـه اسـم آزادی و مـن چـه با افـتـخار زیـرش کـامـنـت مـی گـذارم: سـپـاس بـانـو !!!
محمد علی عرشی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد