این منم

این منم

حرف های یک جوان
این منم

این منم

حرف های یک جوان

فرمانده لشگر 17 علی ابن ابی طالب

فرمانده لشگر 17 علی ابن ابی طالب



چـنـد تـا سـربـاز، از قـرارگـاه ارتـش مـهـمـات آورده انـد.

دو سـاعـت گـذشـتـه و هـنـوز یـک سـوم تـریـلـى هـم خـالـى نـشـده،

عـرق از سـر و صـورتـشـان مـى ریـزد.

یـک بـسـیـجـى لـاغـر و کـم سـن و سـال مـى آیـد طـرفـشـان.

خـسـتـه نـبـاشـیـدى مـى گـویـد و مـشـغـول مـى شـود.

ظـهـر اسـت کـه کـار تـمـام مـى شـود. سـربـازهـا پـى فـرمـانـده مـى گـردنـد تـا رسـیـد را امـضـا کـنـد.

هـمـان بـنـده ى خـدا، عـرق دسـتـش را بـا شـلـوار پـاک مـى کـنـد،

رسـیـد را مـى گـیـرد و امـضـا مـى کـنـد ..

خاطره ای از سردار عشق , شهید مهدی زین الدین
فرمانده لشگر 17 علی ابن ابی طالب.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد