سید علی اقبالی دوگاهه هفتم مهرماه 1326 در محله دوگاهه پایینبازار رودبار در خانواده مذهبی و متدین به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران کودکی برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان امیرکبیر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست از این دبیرستان مدرک تحصیلی دیپلم را اخذ کند.
اقبالی دوگاهه در 13 آذرماه 1346 به استخدام نیروی هوایی درآمد و پس از طی آموزشهای نظامی و موفقیت در آزمونهای زبان انگلیسی، مهارتهای فنی و تخصصی، انجام دورههای پرواز و پرواز مقدماتی با هواپیمای پاپ و اف-33 در دانشکده پرواز در 25 مرداد 1347 برای تکمیل دوره خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته جت شکاری به همراه دو نفر از دانشجویان به پایگاه هوایی ویلیامز شهر فنیکس ایالت آریزونای آمریکا اعزام شد. وی پس از بازگشت از این دوره آموزشی در چهارم بهمن 1348 به عنوان افسر خلبان شکاری تاکتیکی فعالیت خود را آغاز کرد.
اقبالی دوگاهه در سال 1354 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج یک پسر به نام «افشین» یکی از پزشکان حاذق کشور و از افتخارهای ایران اسلامی است. اقبالی عاشق پرواز بود و با توجه به مسئولیتهای مهمی که به عهده داشت هرگز از فعالیتهای پروازی دور نشد و جرات و جسارت در پروازهای عملیاتی از وی استادی ماهر و برجسته ساخته بود. وی به دلیل آگاهیهای بالای علمی، مهارت فنی و تخصصی در پروازهای تاکتیکی و عملیاتی در کمترین زمان توانست به سطح لیدری ارتقا یابد.
او مسئولیتهایی در پایگاههای بوشهر، دزفول، تبریز و ستاد نیروی هوایی تهران داشت و سرپرست و صاحب پستهای راهبردی معلم خلبانی، رئیس شعبه اطلاعات و عملیات فرماندهی گردان 23 شکاری و افسر ناظر اجرای طرحهای عملیاتی معاونت طرح و برنامه نهاجا بود.
اقبالی دوگاهه با پیروزی انقلاب اسلامی مدت کوتاهی از نیروی هوایی دور شد اما با آغاز جنگ عراق علیه ایران داوطلبانه به نیروی هوایی بازگشت و با انجام پروازهای شناسایی و آموزشی فعالیتهای خود را آغاز کرد.
وی یکی از جوانترین استادان خلبان شکاری در عملیات 140 فروندی بود و در آغاز جنگ، لیدر دسته پروازی چهار فروندی به شمار میرفت.
اقبالیدوگاهه در یکم آبانماه 1359 زمانی که لیدر یک دسته دو فروندی هواپیمای اف-5 را به عهده داشت، در یک ماموریت برونمرزی با هدف بمباران یکی از سایتهای راداری موصل به همراه همرزم خلبانش از زمین برخاست و پس از رسیدن به منطقه و عدم مشاهده هدف بلافاصله هدف ثانویه را که پادگان العقره در حوالی پایگاه هوایی کرکوک عراق و ایران بود، تغییر مسیر داد و در ساعت تعیین شده روی هدف ظاهر شد و در پایان این عملیات موفقیتآمیز، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین شهید اقبالی را نشانه رفت و هواپیمای وی به شدت مورد اصابت موشک قرار گرفت.
پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی دوگاهه با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. خلبان جوان و دلیر ایرانزمین پیشتر تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته بود و طرحهای عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات 350 میلیون تنی نفت عراق به صفر برسد. به همین منظور صدام جنایتکار به خون این شهید تشنه بود و صدام لعین دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را دو نیمه کردند و نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد. شهید اقبالی دوگاهه توسط عناصر مزدور رژیم بعث عراق با بیرحمانهترین وضعیت به شهادت رسید. این جنایت به حدی وحشیانه بود که رژیم بعثی در تلاشی بیشرمانه برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت هولناک، تا سالها از اعلام سرنوشت آن شهید مظلوم خودداری میکرد و در مدت 22 سال هیچگونه اطلاعی از سرنوشت وی موجود نبود تا اینکه در خرداد سال 1370 طبق گزارشهای موجود عملیاتی و اطلاعاتی و نامه ارسالی کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی مبنی بر شهادت ایشان و اظهارات دیگر اسرای آزاد شده و خلبانان اسیر عراقی، شهادت خلبان علی اقبالی دوگاهه محرز شد.
دشمن بعثی عراق بخشی از پیکر مطهر شهید اقبالی دوگاهه را در گورستان محافظیه نینوا و بخش دیگر را در قبرستان زبیر شهر موصل به خاک سپرده بود که با پیگیری کمیته جستجوی اسرا و مفقودین و کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی به همراه دیگر خلبانان شهید نیروی هوایی در پنجم مرداد سال 81 پس از 22 سال دوری از وطن در بین حزن و اندوه یاران و همرزمان به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت زهرا (س) تهران کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت. سرلشکر خلبان شهید علی اقبالی دوگاهه جوانترین استاد خلبان نیروی هوایی ارتش است که در سن 25 سالگی استاد خلبان جنگنده F-5 و در 27 سالگی با درجه سرگردی جزو افسران ارشد نیروی هوایی ارتش ایران شد.
وی با بیش از ۳ هزار ساعت پرواز عملیاتی و آموزش خلبانی به دهها دانشجوی جوان خلبانی که تعدادی از آنها همچون شهیدان سرافراز سرلشکر خلبان عباس بابایی و سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی به مقام والای شهادت نائل گردیدهاند، و یا به ردههای ارشد فرماندهی نیروی هوایی رسیده اند، کارنامه درخشان و پرافتخاری در طول عمر کوتاه و پربرکت خود به جای گذاشت.
سرلشکر خلبان شهید سید علی اقبالی دوگاههاین شهید بزرگوار فردی به تمام معنا صمیمی و مهربان بود. انسانی فروتن و خویشتندار، گشاده رو، متین، آراسته و با اخلاق نیکو و منش بسیار انسانی بود که در نگاه اول هر کس را شیفته خود میکرد.
دارای روحی بلند که علاقه خاصی به قرائت قرآن مجید داشت و هر چند وقت، کل قرآن را دوره میکرد. او خلبانی جوان با دانش و معلومات فوقالعاده گسترده بود که به تمام موضوعات و قوانین پروازی اشراف کامل داشت.
با تکیه بر هوش و استعداد و حافظه بسیار قوی خود، با وجود تعدد منابع دانش پروازی و منابع تخصصی، به ویژه آیین نامهها و دستورالعمل های نیروی هوایی، شهید اقبالی به طور خارقالعادهای به این منابع احاطه داشت به نحوی که در مناظرهها بعضا مشاهده میشدکه با قید عنوان آیین نامه، صفحه و پاراگراف را دقیقا ذکر میکند!
به علت تواناییهای بالایی که در امور فنی و پروازی داشت، در خیلی از موارد مورد مشورت همکاران و فرماندهان قرار میگرفت و تحلیلهای وی همواره صائب بود. لذا از احترام خاصی در نزد فرماندهان نیرو مخصوصا شهید فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی برخوردار بود.
آن شهید بزرگوار به دلیل برخورداری از هوش وافر، آگاهی های بالای علمی و مهارت های فنی و تخصصی توانست در کمترین زمان ممکن به سطح لیدری ارتقا یافته و سرانجام به ستاد نیروی هوایی در تهران منتقل گردد.
یک معجزه قرآنی در دانمارک
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا، در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی را میتوان در سجیه دید، جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این پدیده زیبا به وجود میآید و این همان چیزی است که در قرآن آمده است.
در قرآن بارها از آیات و نشانههای خداوند شنیداید اما هیچگاه به آنها در اطرافمان توجه نکردهایم. این یکی از همان نشانههای است که خداوند در آیات مختلف درباره آن سخن گفته است. با دیدن این مناظر عجیب و زیبا، می توان بیشتر تعمق کرد.
سورة مبارکه الرحمن :
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)
19٫ دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20٫ اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21٫ پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟ 22٫ از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى شود.
سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آن دو حریمی استوار قرار داد.
سوره مبارکه فاطر آیه 12:
وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
سوره مبارکه نمل آیه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آیا شریکانى که مى پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمى دانند.
منبع:مشرق
احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری کجا میرود؟
دیدبان: 13 مرداد روزی است که احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور نیست. او 8 سال بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و در این مدت توانست خدمات زیادی به جمهوری اسلامی برساند. البته در برنامه ها و عملکرد او اشتباهاتی نیز وجود داشت که در این مجال بررسی نمی کنیم. با توجه به شخصیت و رویهای که احمدی نژاد در این هشت سال داشته است به نظر نمی رسد که او آرام در گوشهای بنشیند و فعالیتهای سیاسی خاصی انجام ندهد. بر این اساس، گمانههای مختلفی درباره فعالیتهای بعدی احمدی نژاد مطرح است از عضویت در نهادهای حکومتی گرفته تا راه اندازی یک حزب یا بنیاد خاص. در ادامه این گمانه ها را مرور می کنیم.
عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی از سوی رهبری
یکی از احتمالاتی که درباره شغل بعدی احمدی نژاد وجود دارد عضویت او در مجمع تشخیص یا شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان عضو حقیقی است. رهبری در گذشته این رویه را داشته اند که رؤسای قوایی را که زمان خدمتشان تمام شده است به عضویت در اینگونه نهادها منصوب کنند. مثال این بحث، عضویت حجت الاسلام کروبی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 83 و پس از پایان ریاست او بر مجلس ششم و ریاست آیت الله شاهرودی بر هیأت عالی حل اختلاف قوا است. هرچند زمان زیادی از انتصاب افراد حقیقی در این دو نهاد نگذشته است و رهبری در سال 90 اعضای حقیقی جدیدی را به عضویت در این دو نهاد گماشته اند و در آن سال، احمدی نژاد به عنوان شخص حقیقی عضو این دو نهاد نشد، اما احتمال اینکه رهبری در حکمی جداگانه وی را به عنوان یکی از اعضای حقیقی این دو نهاد منصوب کند، دور از ذهن به نظر نمی رسد. البته عدم انتصاب هیچ یک از اعضای تیم احمدی نژاد به عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نیز می تواند اماره ای برای عدم انتصاب وی در مجمع باشد؛ این احتمال با بی میلی احمدی نژاد برای قبول هر گونه حکمی نیز قوی تر می شود.
بازگشت به اصل خویش و تدریس در دانشگاه
احمدی نژاد قبل از برعهده گرفتن پستهای اجرایی به عنوان یکی از اعضای هئیت علمی دانشگاه علم و صنعت شناخته میشد و از سال 1368 عضو هئیت علمی این دانشگاه بوده است و در سال 1376 موفق به اخذ مدرک دکتری خود شده است. او در دانشکده عمران این دانشگاه سالها به تدریس پرداخته است و طی سالهای فعالیت در این دانشگاه، تدوین مقالات و پژوهشهای علمی، راهنمایی دهها پایاننامه کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در زمینههای مختلف مهندسی عمران، راه و حمل و نقل و مدیریت ساخت را بر عهده داشته است. احتمال اینکه بعد از ریاست جمهوری به دانشگاه علم و صنعت برگردد بسیار زیاد است، البته به نظر میرسد تدریس در دانشگاه تنها یکی از فعالیتهای احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری باشد و او در کنار تدریس در دانشگاه، فعالیتهای سیاسی دیگری را نیز دنبال کند.
احتمالی عجیب: مشاور روحانی
یکی از احتمالات جالبی که این روزها مطرح شد این است که احمدی نژاد مشاور عالی روحانی شود. محمدرضا عارف هفته پس از انتخابات و در مصاحبه با یکی از نشریات این پیشنهاد را مطرح کرد. در این باره از عارف سؤال شده است:
* اگر رئیسجمهور میشدید به آقای دکتر احمدینژاد چه پستی را پیشنهاد میکردید؟
- من فکر میکنم رؤسای جمهور گذشته، نباید هیچ پست اجرایی بگیرند. به هیچ وجه، اما در جایگاه مشاور عالی باید از همه رؤسای جمهور استفاده شود.
* یعنی الان به دکتر روحانی توصیه میکنید که از ایشان به عنوان مشاور عالی استفاده کنند؟
حتماً. من توصیهام به آقای روحانی این است که از تمام مدیران ارشد نظام در جایگاه خودشان استفاده کنند.[1]
هر چند که برخی از اطرافیان احمدی نژاد به تعریف از روحانی پرداختند اما انتقادات علنی روحانی به احمدی نژاد و هم چنین عدم گرم شدن روابط این دو نفر بعد از انتخاب روحانی خصوصا در دیدار دو نفره رئیس جمهور کنونی و منتخب این احتمال را بیشتر به یک شوخی برای عارف تبدیل کرده است، اما باید برای به واقعیت پیوستن یا نپوستن این فرضیه تا 13 مرداد صبر کرد.
تشکیل حزب یا بنیاد «بهار»
قبل از انتخابات ریاست جمهوری 84، احمدی نژاد یکی از اعضای فعال جامعه اسلامی مهندسین و جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود و اینگونه نیست که سابقه فعالیت در حزبی در کارنامه اش نداشته باشد، البته این دو گروه در سال 84 از احمدی نژاد حمایت نکردند؛ جامعه اسلامی مهندسین لاریجانی را به عنوان کاندیدای نهایی خود معرفی کرد و جمعیت ایثارگران قالیباف را، اما پس از به قدرت رسیدن احمدی نژاد و بخصوص در دولت نهم این دو گروه و بسیاری دیگر از گروههای اصولگر سعی کردند به یاری دولت بشتابند.
اما نظرات احمدی نژاد طی هشت سال گذشته از یک چرخش در رفتار حزبی او حکایت می کند؛ او در طول هشت سال گذشته همواره تأکید داشته است که هیچ حزب یا گروهی او را به قدرت نرساندهاند و این خدا و رأی مردم بوده که دولت نهم و دهم را سر کار آورده است و این بدین معنی است که ظاهراً او دیگر فعالیت حزبی را قبول ندارد. البته به نظر میرسد که این رفتار احمدی نژاد در طول دوران ریاست جمهوری برای امتیاز ندادن به احزاب مختلف بود و او برای بعد از ریاست جمهوری خود برنامه تأسیس حزب یا بنیادی خاص را در ذهن دارد تا بتواند با دوستان و همفکرانش برای رسیدن دوباره به قدرت برنامه ریزی کند. برخی رسانه ها این گمانه را مطرح کرده اند و حتی نام و آدرس این بنیاد را نیز بیان کردهاند: «بنیاد بهار» در خیابان ولیعصر تهران![2]
بازگشت دوباره به «بهشت»
یکی از شایعات جالبی که پیش از انتخابات شورای شهر چهارم مطرح شد، شهردار شدن مجدد احمدی نژاد بود. برخی این شایعه را ساخته جریانات نزدیک به دولت می دانستند و آن را خیلی جدی تلقی نمی کنند. همچنین چمران، رئیس شورای شهر تهران، این موضوع را در حد یک شایعه دانست و گفت که نباید به اینگونه شایعات توجه کرد.[3]
البته هم اکنون که نتیجه انتخابات شورای شهر معلوم شده است و اصلاح طلبان توانستد بیش از 10 کرسی در تهران بدست آوردند و لیست حامیان دولت نتوانست هیچ جایی در شورای شهر تهران داشته باشد، این گمانه در حد بسیار ضعیفی است و گزینه شهرداری تهران فردی است که بتواند رای اکثریت اعضای شورای شهر را به دست آورد که یا گزینه ای از اصول گرایان خواهد بود که طیف های مختلف این جریان در شورای شهر تهران به وی رای دهند و یا آنکه با توجه به اقلیت بودن اصلاح طلبان گزینه ای باشد که بتواند رای دو طرف را داشته باشد و احتمال کمی دارد که احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری دوباره به «بهشت» برگردد.
بی اساس ترین ادعا: دبیر کل سازمان ملل
هنگامی که احمدی نژاد در سال 91 و در هنگام سفر به آمریکا گفت که این سفر آخرین سفر من به عنوان رئیس جمهور ایران است، برخی از اطرافیان متملق رئیس جمهور شایعه هایی را مطرح کردند که بسیار دور از ذهن به نظر می رسد. آنها گفتند که سفر بعدی احمدی نژاد به نیویورک با عنوان دبیرکلی سازمان ملل متحد خواهد بود.
البته شاید این اطرافیان ناآگاه از قوانین انتخاب دبیرکل سازمان ملل اطلاع نداشتند؛ قانونی که میگوید: «دبیرکل بنا بر توصیه شورای امنیت توسط مجمع عمومی انتخاب میشود.» و شورای امنیت سازمان ملل متشکل از پنج کشور ایالات متحده امریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه است که در انتخاب دبیر کل، توافق هر پنج عضو دائمی این شورا و رأی موافق به این انتخاب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ضرورت دارد و در صورت وتوی هرکدام از این پنج کشور انتخاب دبیر کل باطل خواهد شد.
نتیجه گیری
گمانه ها و فرضیات زیادی درباره شغل بعدی احمدی نژاد وجود دارد که هیچکدام از آنها قطعی نیست و باید تا حدود یک ماه دیگر صبر کرد. البته شخصیت غیرقابل پیش بینی احمدی نژاد نیز در ابهام آمیز شغل او پس از ریاست جمهوری بسیار اثرگذار است. در هر حال، باید در نظر داشت که تجربیات مفیدی که او در این هشت سال کسب کرده است برای جمهوری اسلامی بسیار مغتنم است و حتما بایستی از این تجربیات در محل مناسب خودش استفاده شود، البته اگر خود او مایل به در اختیار گذاشتن این تجربیات باشد!
[1]. http://www.mehrnews.com/detail/News/2078477
[2]. http://www.asriran.com/fa/news/281267
[3]. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920319000414
مطلب کیانی زاد
رادیو
فردا: «بر پایه تجزیه و تحلیل کارشناسان موسسه مطالعات دفاعی جینز
بریتانیا از تصاویر یک پایگاه نظامی در عربستان سعودی، این کشور شماری
ازموشک های بالستیک خود را به سوی ایران و اسرائیل نشانه گرفته است.»
سایت
رادیو فردا(radiofarda) با انتشار این خبر نوشت: روزنامه “دیلی تلگراف”
لندن که گزارش مربوط به این نشانه گیری را انتشار داده، مینویسد: تصاویر
یاد شده نشان میدهد که یکی از دو سکوی پرتاب این موشکها به طرف تهران و
دیگری به طرف تل آویو جهتگیری شده است.
به نوشته این روزنامه،
موشکهای یاد شده از نوع موشکهای بالستیک «دانگ فِنگ ۳» چینی با سکوهای
پرتاب متحرک است و در یک پایگاه نظامی در ۲۰۰ کیلومتری جنوب غربی ریاض در
عمق شبه جزیره عربستان قرار دارد. این موشکها قابلیت حمل دو تن مواد
منفجره را دارند.
موشک بالیستیک «دانگ فنگ ۳» که
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی، ناتو، اسم «سی اِس اِس ۲ » را بر آن نهاده،
یک موشک یک مرحلهای با سوخت مایع و برد ۲۰۰۰ کیلومتر است که در سال ۱۹۷۱
به کار گرفته شد.
نوع بهینهسازی شده آن «دانگ
فنگ ۳ آ» نام دارد و به باور کارشناسان کلاهک آن در مقایسه با مدل قبلی
سبکتر و حداکثر برد آن ۴۰۰۰ کیلومتر است.
گزارشها
نشان میدهد که عربستان نوع بهینهسازی شده موشک «دانگ فنگ ۳» را در سال
۱۹۸۱ ، ۲۵ سال پیش، با کلاهک حاوی مواد منفجره قوی از چین دریافت کرده است.
شمار
موشکها و لانچرهای فروخته شده معلوم نیست ولی کارشناسان نظامی بر این
باورند که عربستان بیش از ۳۰ فروند از این موشکها را در اختیار دارد.
چین
بیش از پنج دهه است که موشکها ی بالیستیک با بُرد کوتاه و متوسط و همچنین
میان بُرد و بین قارهای تحت نام دانگ فنگ میسازد و آخرین مدل این نوع
موشکها «دانگ فنگ ۴۱» نام دارد که یک موشک بین قارهای با برد بین ۱۲۰۰۰
تا ۱۴۰۰۰ کیلو متر است.
بازدارندگی یا نمایش دشمنی با اسرائیل؟
این
سایت در ادامه می نویسد: «در مقایسه با موشکهایی که ایران دراختیار دارد و
انواع موشکهایی که چین در سالهای اخیر ساخته است، موشکهای «دانگ فنگ
۳»، حتی نوع بهینهسازی شده آن، موشکهای پیشرفته ای نیستند ولی استقرار
این موشکها در جهات از پیش تعیین شده حاکی از آن است که استفاده سریع و
بدون فوت وقت از این سلاحها ، در صورت نیاز، مد نظر عربستان است.
با
نگرش به اینکه وجود پایگاهایی مانند این پایگاه موشکی عربستان در نهایت
از چشم ماهوارههای جاسوسی و سازمانهای اطلاعاتی غرب پنهان نمیماند و
ریاض از این امر آگاه است، برخی از کارشناسان براین باورند که نشانهروی
موشک های دانگ فنگ به سوی اسرائیل میتواند یک نمایش حساب شده ریاض برای
جهان عرب باشد.
عربستان مانند دیگر کشورهای جنوب
خلیج فارس در سالهای اخیر بودجه قابل ملاحظهای را برای ارتقا توان نظامی
خود اختصاص داده است. جدا از آمریکا و انگلیس که عمدهترین صادرکنندگان
سلاح و تجهیزات به عربستاناند، ریاض از سایر کشور ها از جمله ترکیه نیز
سلاح خریده است.
معامله تسلیحاتی ۶۷ میلیارد
دلاری عربستان با آمریکا نمونهای از قراردادها و کوششهای ریاض در زمینه
بالا بردن توان بازدارندگی و نظامی آن است.
کلاهک هستهای؟
جدا
از سلاحهای متعارف، عربستان سعودی کوششهایی را برای دستیابی به
کلاهکهای هستهای نیز انجام داده است. سایت «سعودی دیفنس دات کام» ۲۳
ژوییه ۲۰۱۲ به نقل از برخی رسانههای اسرائیلی، نوشته بود که مقامهای
سعودی برای تهیه کلاهکهای هستهای قابل نصب بر روی موشکهای بالیستیک با
همتایان چینی خود گفت و گو کردهاند.
رادیو فردا
در پایان می نویسد: به گفته عادل الجبیر، سفیر عربستان سعودی در ایالات
متحده آمریکا، ملک عبدالله بارها به واشنگتن توصیه کرده است که با توسل به
حمله نظامی برنامه هستهای ایران را متوقف کند. در این رابطه، بر پایه
اسناد ویکی لیکس، پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۰ با تاکید به نیاز حمله نظامی
آمریکا علیه ایران، به رایان کروکر، سفیر وقت آمریکا در عراق و ژنرال
پترائوس گفت: «سر افعی را قطع کنید».
«یقینا جزایر سهگانه مال ما نیست و ممکن نیست در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگانمان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است!»
وب سایت ضدانقلاب خودنویس (khodnevis) با انتشار گزارشی به بازخوانی موضع شاپور بختیار، آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی، درمورد جزاریر سه گانه پرداخته و خواستار توضیح امثال علیرضا نوری زاده شده است که هنوز هم به جیره خواری غربی ها مشغول هستند و یاد بختیار سینه چاک می کنند.
متن کامل گزارش خودنویس به شرح زیر است:
««این روزها با اخراج صدها ایرانی از امارات، سی و سومین سالگرد کودتای نوژه و تشدید توجیه مراجعه مالی به دولتهای غربی از سوی بخشی از اپوزسیون مصادف شده است. انتشار سندی که به هر ۳ موضوع فوق مرتبط است میتواند برای بررسی توسط نیروهای دموکراسیخواه ایرانی مفید باشد.
در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۲ (۳ بهمن ۱۳۶۰)، «تمام البرازی» خبرنگار روزنامه کویتی السیاسه گفتگویی مفصل و جنجالی با دکتر شاپور بختیار در پاریس انجام میدهد که مشروح آنرا در زیر میتوانید مطالعه نمایید:
جنجالیترین بخش این گفتگو، جایی است که البرازی، نظر بختیار را درباره جزایر سهگانه میپرسد:
البرازی: نظر شما راجع به جزایه سهگانه چیست؟
بختیار: یقینا جزایر سهگانه مال ما نیست و ممکن نیست در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگانمان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است!
البته من اولین نخست وزیر ایرانی بودم که از فلسطینیها در خواست کردم که نمایندگانشان را به ایران بفرستند و این کار بعد از ۳۰ سال آسان نبود. به همین دلیل از دمشق و بغداد تبریکهایی در این مورد برایم فرستاده شد. ولی اکنون اعتقاد ندارم که مردم ایران مثل ۲سال قبل در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین فکر می کنند. پس باید واقعگرا باشیم، من دفاع کردم و ضروری است که راه حلی پیدا شود. هرگز نمی خواهم ژاندارم خلیج باشم.
این موضع که تا قبل از دیدن اصل گفتگو برای نگارنده غیرقابل باور بود، سوالاتی را نسبت به چرایی و پشت پرده ابراز آن ایجاد میکند که امیدوارم یاران و همکاران آن زمان بختیار (آقایان حمید ذوالنور، سیروس آموزگار، جواد خادم، علی شاکری زند، خسرو شاکری زند، منوچهر رزم آرا، مهرداد خوانساری، ایرج پزشکزاد، هادی خرسندی، علیرضا نوریزاده، حمید صدر و ….) که بعد از ابراز این موضع یار و همکار وی بودهاند، بدان پاسخ دهند:
۱- چه عواملی باعث شدند که بختیار، ناگهان در ۳ بهمن ۱۳۶۰ چنین موضعی اتخاذ کند؟
۲- آیا مواضع صدام مبنی بر «خروج بی قید و شرط ایران از سه جزیرۀ ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک» که قبل و بعد از جنگ ۸ ساله، مرتبا از سوی وی و دولتش تکرار می شد، بهعلاوه روابط بسیار نزدیک دکتر بختیار با صدام و دیگر کشورهای عرب منطقه، علت اصلی این موضعگیری نبوده است؟
ارائه روایتی مستند از تجربه های شکست خورده در مبارزه با جمهوری اسلامی می تواند از تکرار آنها جلوگیری نموده، مسیر گذار به دموکراسی را کم خطرتر نماید .